کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مدیریت جنگل جلگهای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
حسین آباد جنگل
لغتنامه دهخدا
حسین آباد جنگل . [ ح ُ س ِ دِ ج َ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رونیز جنگل بخش مرکزی شهرستان فسا واقع در سی هزارگزی شمال باختر فسا و چهارهزارگزی شوسه ٔ فسا به اصطهبانات . ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل . دارای 140 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. ...
-
ککم
لغتنامه دهخدا
ککم . [ ک ِ ک ُ ] (اِ) نام درخت شیردار در آستارا و طوالش و کوهپایه ٔ گیلان . و گونه ای است که در تمام جنگلهای شمال از جلگه تا ییلاق میروید. (از جنگل شناسی کریم ساعی ج 2 ص 207).
-
تتبرگ
لغتنامه دهخدا
تتبرگ . [ ت ُ ب ِ ] (اِخ ) (جنگل ...) سلسله ٔ تپه های پردرختی در آلمان که بر جلگه های وستفالی مشرف است . لژیونهای واروس بسال نهم میلادی در آنجای منهزم گشت .
-
جنگل
لغتنامه دهخدا
جنگل . [ ج َ گ َ ](اِخ ) قصبه ای جزء دهستان سنگان بخش رشخوار شهرستان تربت حیدریه ، دارای 2500 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، پنبه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
حسین آباد جنگل
لغتنامه دهخدا
حسین آباد جنگل . [ ح ُ س ِ دِ ج َ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عشق آباد بخش فدیشه ٔ شهرستان نیشابور و شش هزارگزی شمال خاوری فدیشه . ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل . دارای 320 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات...
-
الیکک
لغتنامه دهخدا
الیکک . [ اُ ک ُ ] (اِ مرکب ) این نام را در «زرین گل » به گونه ای از پرن دهند، و آنرا در آستارا گیلاس ، در رامیان و زیارت آلوکک ، در نور و کجور هُلیکُک ، در شیرگاه هُلار، در طوالش گیله بند، و در رامسر و شهسوار هلوانه مینامند. در جنگلهای کرانه ٔ دریای...
-
ککئین
لغتنامه دهخدا
ککئین . [ ک َ ک َ ] (اِ) نام گونه ای از افرا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نام درخت کرکو. (جنگل شناسی ساعی ). و رجوع به کرکو و جنگل شناسی ساعی ج 2 ص 208 شود.
-
شاقوز
لغتنامه دهخدا
شاقوز. (اِ) در لهجه ٔ میاندره گیاه شب خسب را گویند که در جنگلهای کرانه ٔ دریای مازندران در جلگه و میان بند فراوان روید. (از جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 223).
-
لخت گه
لغتنامه دهخدا
لخت گه . [ ل ُگ َه ْ ] (اِ مرکب ) (در مازندران ) نقطه ای از جنگل که درختان آن بریده باشند .
-
برالیک
لغتنامه دهخدا
برالیک . [ ب ِ ] (اِ) گونه ای از آلوی وحشی در جنگلهای خشک خرم آباد و لرستان . رجوع به جنگل شناسی ص 241 شود.
-
عبداﷲآباد
لغتنامه دهخدا
عبداﷲآباد. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) دهی است از دهستان تحت جلگه ٔ بخش فدیشه شهرستان نیشابور. واقع در هیجده هزارگزی شمال فدیشه . ناحیه ای است جلگه ای معتدل و 368 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولاتش غلات است . اهالی به کشاورزی و کرباس باف...
-
پانار
لغتنامه دهخدا
پانار. [ رُ ] (اِخ ) رودی به ایتالیا در جلگه ٔ «پو» و آن از کوه رُندینایا سرچشمه گیرد و از نزدیک مُدِن گذرد و به فینال رسد و از آنجا به دو شاخه منقسم شود شاخه ای متوجه جلگه ٔ پو گردد و شاخه ٔ دیگر بجانب فرّار جریان یابد و آن شاخه ای که در جلگه ٔ پو ج...
-
هرمزدگان
لغتنامه دهخدا
هرمزدگان . [ هَُ م َ ] (اِخ ) جلگه ای بوده است میان بهبهان و شوشتر. (از ایران باستان پیرنیا صص 2532 - 2538). در مآخذ جغرافیایی متأخر نام این جلگه نیست .
-
جبال حصار
لغتنامه دهخدا
جبال حصار. [ ج ِ ل ِ ح ِ ] (اِخ ) سلسله ای از کوهستان شرقی بخاراست که دنباله ٔ کوههای پامیر میباشد. این کوهها در میان جلگه ٔ بخارا و جلگه ٔ سمرقند حائل شده است و رود زرافشان را از رود جیحون جدا میکند. (از احوال و اشعار رودکی ص 61).
-
میاناب
لغتنامه دهخدا
میاناب . (اِخ ) نهری که از شمال شهر شوشتر زیر قلعه ٔ سلاسل از شاخه ٔ غربی کارون جدا کرده اند و جلگه ٔ میاناب را که از شوشتر تا بندقیر ممتد است سیراب می کند. || نام جلگه ای میان دوشاخه ٔ شطیط و گرگر رود کارون از شوشتر تا بندقیر.