کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مدوک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مدوک
لغتنامه دهخدا
مدوک . [ م ِ ] (اِ) درتداول مردم کرمان و فارس ، مدو. سوسک های خرمائی رنگ بالدار که در جاهای مرطوب می زیند. رجوع به مدو شود.
-
مدوک
لغتنامه دهخدا
مدوک . [ م ِدْ وَ ] (ع اِ) آن سنگ که بدان مشک سایند. (مهذب الاسماء). سنگ صلایه . سنگ بوی سای . (منتهی الارب ). سنگی که با آن طیب سایند و آن را مدوک عطار هم گویند. (از متن اللغة).
-
جستوجو در متن
-
مدو
لغتنامه دهخدا
مدو. [ م ِ ] (اِ) در تداول مردم کرمان ، سوسک قهوه ای رنگ بالدار. مدوک . رجوع به مدوک شود.
-
شاتولاتور
لغتنامه دهخدا
شاتولاتور. [ ت ُ ] (اِخ ) محلی در کمون پویاک واقع در دپارتمان ژیروند شراب سرخ آن از بهترین شرابهای مدوک بشمار است .
-
شاتولافیت
لغتنامه دهخدا
شاتولافیت . [ ت ُ ] (اِخ ) محلی در کمون پویاک (دپارتمان ژیروند ) از مراکز تولید بهترین شرابهای سرخ بوردو مدوک میباشد.
-
شاتولاگرانژ
لغتنامه دهخدا
شاتولاگرانژ. [ ت ُ ] (اِخ ) دهی واقع در دپارتمان ژیروند ، شرابهای سرخ آن (مدوک اعلی ) شهرت دارد.
-
شاتو هوبریون
لغتنامه دهخدا
شاتو هوبریون . [ ت ُ هَُ ب ِ ی ُ ] (اِخ ) نام تاکستان بوردله (از دپارتمان ژیروند) که یکی از بهترین انواع شراب سرخ مدوک محصول آن است .
-
شاتومارگو
لغتنامه دهخدا
شاتومارگو. [ ت ُ گ ُ ] (اِخ ) تاکستان کمون م-ارگ-و واقعدر 22 هزارگزی شمال بوردو . دارای یکی از با ارزش ترین شرابهای مدوک می باشد.
-
سنگ صلایه
لغتنامه دهخدا
سنگ صلایه . [ س َ گ ِ ص َ ی َ / ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سنگی که داروها را بر روی آن سایند. (آنندراج ). مداک . مدوک . (منتهی الارب ) : گرز او مغفر چون سنگ صلایه شکنددر سرش مغز چو خایسک که خایه شکند.منوچهری .
-
بوی سا
لغتنامه دهخدا
بوی سا. (اِ مرکب ) و بوی سای ؛ سنگی باشد که عطریات بر آن سایند. (برهان ) (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ). سنگ صلایه . (ناظم الاطباء). مداک . صلایه . صلادة. (زمخشری ). صلایه . (منتهی الارب ). مدوک . (منتهی الارب ) : این بوی سای این فلکی هاون میسایدم بد...