کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مدوس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مدوس
لغتنامه دهخدا
مدوس . [ م ِدْ وَ ] (ع اِ)چوب خرمن کوب . (منتهی الارب ). آنچه بدان خرمن نرم کنند. (از مهذب الاسماء). مدواس . (اقرب الموارد). رجوع به مدواس شود. || آلت زنگ زدودن . (منتهی الارب ). آنچه بدان آهن روشن کنند. (از مهذب الاسماء). چوبی که مس و فسان تیغ را بر...
-
مدوس
لغتنامه دهخدا
مدوس .[ م َ ] (ع ص ) طریق مدوس ؛ کثیرالطروق . (متن اللغة).
-
واژههای همآوا
-
مدوص
لغتنامه دهخدا
مدوص . [ م ُ دَوْ وِ ] (ع ص ) فروآینده از بالا به نشیب . (آنندراج ). آنکه خود را از بالا می اندازد. (از ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از تدویص . رجوع به تدویص شود.
-
جستوجو در متن
-
مداوس
لغتنامه دهخدا
مداوس . [ م َ وِ ] (ع اِ) ج ِ مِدْوَس . (متن اللغة). رجوع به مِدْوس شود.
-
مدواس
لغتنامه دهخدا
مدواس . [ م ِدْ ] (ع اِ) چوب خرمن کوب . (منتهی الارب ). مدوس . (اقرب الموارد).رجوع به مِدوَس شود. || آلتی که بدان زنگ می زدایند. مدوس . (ناظم الاطباء). رجوع به مدوس شود.
-
آراکس
لغتنامه دهخدا
آراکس . (اِخ )نام قدیم رودخانه ای در ایران بطول 700 هزار گز که از نزدیکی تخت جمشید گذشته و برود مدوس پیوسته بخلیج فارس می ریخته است . || نام رودخانه ای در مرز ایران به آذربایجان که برود کر پیوندد. رود ارس .
-
نیرج
لغتنامه دهخدا
نیرج . [ ن َ رَ ] (ع ص ، اِ) آهن آماج که بدان زمین شیارند. (منتهی الارب ). سکةالحراث . (اقرب الموارد) (متن اللغة). نورج . (متن اللغة). || غماز. سخن چین . (منتهی الارب ). نمام . (اقرب الموارد) (متن اللغة). || شتر ماده ٔ نیکوی جواد تیزرو. (منتهی الارب ...