کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مدنیت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مدنیت
لغتنامه دهخدا
مدنیت . [ م َ دَ نی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) شهرنشینی . (یادداشت مؤلف ). انتساب به شهر و مدینه . (ناظم الاطباء). || مجازاً، تربیت .ادب . (یادداشت مؤلف ). تمدن . (فرهنگ فارسی معین ).
-
واژههای همآوا
-
مدنیة
لغتنامه دهخدا
مدنیة. [ م َ دَ نی ی َ ] (ص نسبی ) تأنیث مدنی است به معنی منسوب یا مربوط به مدینة به معنی شهر. || تأنیث مدنی است ؛ یعنی منسوب به مدینةالرسول .- سورة مدنیة ؛ سوره ای از قرآن که در شهر مدینة نازل شده است .
-
مدنیة
لغتنامه دهخدا
مدنیة. [ م ُ ی َ ] (ع ص ) ناقة مدنیة؛ ماده شتری که نتاج وی نزدیک شده باشد. (آنندراج ). تأنیث مدنی است . (از ناظم الاطباء). رجوع به مدنی شود.
-
جستوجو در متن
-
عقوبة
لغتنامه دهخدا
عقوبة. [ ع ُ ب َ ] (ع اِ) عقوبت . عذاب و سزای گناه . (آنندراج ). پاداش بدی و شکنجه . (دهار). جزاء، و گویند عقوبة محنتی است که در دنیا به سبب گناه به انسان میرسد و گاهی آن را خاص تعزیر می دانند، و نیز عقوبات بر احکام شرعی متعلق به امور دنیا، به اعتبار...
-
خانیکوف
لغتنامه دهخدا
خانیکوف . [ ک ُ ] (اِخ ) نام ایران شناس معروف روسی است که در قرن نوزدهم میلادی می زیسته است . او را درقسمت آثار و ابنیه ٔ ایران تحقیقات فراوان است بخصوص درباره ٔ وضع ساختمانی و مدنیت شهر مشهد. او مشاهدات خود را در مشهد بشکل جالب توجهی نوشته و اعتمادا...
-
ماقبل
لغتنامه دهخدا
ماقبل . [ ق َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) گذشته و از پیش گذشته و مقدم . (ناظم الاطباء). مقابل مابعد. (آنندراج ) : در اواخر بعضی کلمات تازی و پارسی حرف «ها» علامت حرکت ماقبل است . (المعجم چ دانشگاه ص 25). اما در پارسی چنانکه خنده و گریه و جامه و نامه که ح...
-
ادفو
لغتنامه دهخدا
ادفو. [ اُ ] (اِخ ) اتفو. نام شهری بساحل نیل بجنوب اسنا . (ابن بطوطه ). نام قریه ای است بصعید مصر اعلی بین اسوان و قوص و نخل بسیار و دارای خرمائی است که از بس شیرینی کس بخوردن آن قادر نیست مگرآنکه مانند شکر در هاون بکوبند و بر عصاید پاشند. واز آنجاست...
-
اسپنسر
لغتنامه دهخدا
اسپنسر. [ اِ پ ِ س ِ ] (اِخ ) هربرت . وی در قرن نوزدهم بزرگترین فیلسوف انگلیسی بشمار است . مولد او بسال 1820 م . پدر وجدّ وی معلم کتاب بودند. خود او هنگام تعلم به ریاضیات و علوم فنی مایل بود و مهندسی آموخت ، لیکن دروس وی منتظم نبود، به کتاب خواندن نی...
-
پلاژ
لغتنامه دهخدا
پلاژ. [ پ ِ ] (اِخ ) قومی باستانی که در ازمنه ٔ ماقبل تاریخ میزیستند یونان و گنک باراژه و سواحل آسیای صغیر و ایطالیا را اشغال کرده بودند. این قوم بدوی هیچگاه ملتی تشکیل نداده است و یونانیان قدیم آنان را از اراضی متصرفی خویش بیرون کرده و یا به بندگی و...
-
اسکندریه
لغتنامه دهخدا
اسکندریه . [ اِ ک َ دَ ری ی َ ] (اِخ ) شهری بمصر. || دهی میان حماة وحلب . || شهری به مرو. || شهری به صغد سمرقند. || نام دیگر بلخ . || دهی میان مکه و مدینه . || دهی بر دجله نزدیک واسط. || شهری در مجاری انهار بهند. || شهری بارض بابل . || شهری بکنار نهر...
-
صلیبی
لغتنامه دهخدا
صلیبی . [ ص َ ] (اِخ ) (جنگهای ...) نام جنگهائی که در قرن یازدهم میلادی بین مسلمانان و مسیحیان درگرفت و چون همه ٔ مسیحیان از ملت های مختلف در این جنگ شرکت داشتند، آنرا جنگ صلیبی می نامند. آلبرماله مورخ مشهور درباره ٔ این جنگ و علل و نتایج آن چنین می ...
-
صنایع
لغتنامه دهخدا
صنایع. [ ص َ ی ِ ] (ع اِ) ج ِ صَنیع. (منتهی الارب ). ج ِ صَنیعَه . (المنجد) (مهذب الاسماء). رجوع به صنیع، صنیعة و صنائع شود : از هر صنایعی که بخواهی بر او اثروز هربدایعی که بجوئی بر او نشان . فرخی .و چون نصر گذشته شد از شایستگی و بکارآمدگی این مرد مح...
-
ذوالقرنین ثانی
لغتنامه دهخدا
ذوالقرنین ثانی . [ذُل ْ ق َ ن َ ن ِ] (اِخ ) در مجمل التواریخ والقصص ص 31 آمده است : اسکندر الرومی و هو ذوالقرنین الثانی - انتهی . و حق همین است چه ذوالقرنین قرآن خبر از زمانهائی میدهد که تواریخ دسترس فعلی بشر از آن خبری ندارد و ذوالقرنین رومی را همان...