کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مدمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مدمی
لغتنامه دهخدا
مدمی . [ م ُ ] (ع ص ) خون آلوده گرداننده . (آنندراج ). آنکه مجروح می کند تا خون ظاهر گردد. (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از ادماء. رجوع به ادماء شود.
-
مدمی
لغتنامه دهخدا
مدمی . [ م ُ دَم ْ ما ] (ع ص ) تیری که بر آن سرخی خون باشد. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) (از منتهی الارب ). یا تیری که بر آن خون چفسیده خشک گردیده . (منتهی الارب ). || نیک سرخ از اسب و جز آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). جامه ٔ احمر. هر چیز...
-
جستوجو در متن
-
مذهب
لغتنامه دهخدا
مذهب . [ م ُ هََ ] (اِخ ) کعبه .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). اسم است کعبه را. (از متن اللغة). || وسواس . وسوسه . (یادداشت مرحوم دهخدا از معجم الادباء). گویند: به مذهب ؛ یعنی وسواسی دارد در ریختن آب و کثرت استعمال آب هنگام وضوساختن . (از اقرب الموار...
-
اشقر
لغتنامه دهخدا
اشقر. [ اَ ق َ ] (ع ص ، اِ) اسب سرخ فش و دم . (منتهی الارب ). از رنگهای اسب ، اگر اسب صافی و اندکی سرخ و یال و دم آن هم سرخ باشد، آنرا اشقر نامند. (از صبح الاعشی ج 2 ص 18 و 19). رنگ اشقر در اسب سرخی صافی است چنانکه یال و دم آن هم سرخ باشد. (از قطر ال...