کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مدعر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مدعر
لغتنامه دهخدا
مدعر. [ م ُ دَع ْ ع َ ] (ع ص ) رنگ پیل و هر رنگ زشت . (از منتهی الارب ). رنگ زشت از هر حیوانی که باشد یابخصوص رنگ فیل . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
مدار
لغتنامه دهخدا
مدار. [ م َ ] (ع اِ)جای گشتن . (دستورالاخوان ). جای دور. جای گردش . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). موضع دوران . (متن اللغة). جای گردگردی و دور زدن چیزی . (یادداشت مؤلف ) : رنج است و درد قطب مدار وی بهراج چرخ آه ز رفتارش . ناصرخسرو.بادت به گرد بخت همایون...
-
جستوجو در متن
-
مدغر
لغتنامه دهخدا
مدغر. [ م ُ دَغ ْ غ َ ] (ع ص ) لون مدغر؛ رنگ زشت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). لغتی است در مُدَعَّر. (از متن اللغة). رجوع به مدعر شود.