کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مدحتگری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مدحتگری
لغتنامه دهخدا
مدحتگری . [ م ِ ح َ گ َ ] (حامص مرکب ) ستایش . توصیف و تمجید. مداحی . مدیحه سرایی . عمل مدحتگر. رجوع به مدحتگر شود : شنیدم که سوی خصیب ملک شدبه مدحتگری بونواس بن هانی .منوچهری .
-
جستوجو در متن
-
مداحی
لغتنامه دهخدا
مداحی . [ م َدْ دا ] (حامص ) عمل مداح . مدحتگری . رجوع به مداح شود.