کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مداعبت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مداعبت
لغتنامه دهخدا
مداعبت .[ م ُ ع َ ب َ ] (ع اِمص ) مزاح . خوش طبعی . (غیاث اللغات ). مداعبه . ممازحه . شوخی : چندانکه ملاعبت کرد و بساط مداعبت گسترد جوابش نگفتم . (گلستان سعدی ). || (مص ) بازی کردن . (غیاث اللغات ). مداعبة. رجوع به مداعبة شود.
-
واژههای همآوا
-
مداعبة
لغتنامه دهخدا
مداعبة. [ م ُ ع َ ب َ ] (ع مص ) با کسی بازی کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). ممازحة. (تاج المصادر بیهقی ) (متن اللغة) (اقرب الموارد). ملاعبة. (اقرب الموارد). با کسی مزاح و شوخی کردن . با هم خوش طبعی و مزاح کردن .
-
جستوجو در متن
-
مداعبه
لغتنامه دهخدا
مداعبه . [ م ُ ع ِ ب َ / ب ِ ] (از ع اِمص ) مداعبة. مداعبت . ملاعبه . شوخی و مزاح . رجوع به مداعبت و مداعبة شود.
-
ملاعبت
لغتنامه دهخدا
ملاعبت . [ م ُ ع َ / ع ِ ب َ ] (از ع ، اِمص ) بازی و شوخی .ملاعبه . (ناظم الاطباء). ملاعبة : صدق مصاحبت او در آن مداعبت و ملاعبت که ما را بود از ایام صبی ... الی یومنا هذا تضاعف یافته . (مرزبان نامه چ قزوینی ص 147). چندانکه نشاط ملاعبت کرد و بساط مدا...
-
امذاء
لغتنامه دهخدا
امذاء. [ اِ ] (ع مص ) زن جلبی کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). زن جلبی کردن یعنی قرمساقی کردن . (آنندراج ). || افزونی کردن در آمیختن آب به شراب . || بچراگاه گذاشتن اسب را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اسب را در چرا...
-
نشاط کردن
لغتنامه دهخدا
نشاط کردن . [ ن َ / ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شادمانی کردن . خوشحالی نمودن . بشاشت نمودن . || جست وخیز کردن . شادمانه جست وخیز کردن : چندان که نشاط کرد و بازی در من اثری نکرد و سودی . سعدی .چندانکه نشاط و ملاعبت کرد و بساط مداعبت گسترد، جوابش نگفتم . (...