کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مدارس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مدارس
لغتنامه دهخدا
مدارس . [ م َ رِ ] (ع اِ) جاهای درس گفتن . (غیاث اللغات ). ج ِ مدرسه . رجوع به مدرسه شود : و اضعاف آن بر عمارت مساجد و معابد و اربطه و مدارس ... صرف کرده است . (المعجم ).
-
مدارس
لغتنامه دهخدا
مدارس . [ م ُ رِ ] (اِخ ) نام شخصی است که رسولی پیش عذرا فرستاد وعذرا چشم رسول او را به انگشت کند. (برهان قاطع).
-
مدارس
لغتنامه دهخدا
مدارس . [م ُ رِ ] (ع ص ) مذاکر. مُقاری ٔ. (اقرب الموارد). درس گوینده و سبق گوینده و باهم مذاکره ٔ درس نماینده . (ناظم الاطباء). که کتاب خواند و درس بدهد. (از متن اللغة). || مرد بدفعل آلوده به گناه . (منتهی الارب ). متلطخ در ذنوب . (از متن اللغة). که ...
-
جستوجو در متن
-
تحصیلات
لغتنامه دهخدا
تحصیلات . [ ت َ ] (ع اِ)ج ِ تحصیل . اکتسابات و محصولات . (ناظم الاطباء). || در تداول امروز، درسهایی که در مدارس خوانندو بیشتر در مورد مدارس عالی گفته میشود: تحصیلاتش رادر دانشکده ٔ... پایان داده است . تحصیلاتم تمام شد.
-
لولهنگ دار
لغتنامه دهخدا
لولهنگ دار. [ لو ل َ هَِ ] (نف مرکب ) نگهبان لولهین . لولهین دار. ابریق دار (در مساجد و مدارس و بقاع متبرکه ).
-
لولهین خانه
لغتنامه دهخدا
لولهین خانه . [ لو ل َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) جای نهادن لولهین (در مساجد و مدارس ).
-
لولهین دار
لغتنامه دهخدا
لولهین دار. [ لو ل َ ] (نف مرکب ) لولهنگ دار. آفتابه دار (در مساجد و مدارس ).
-
امثلة
لغتنامه دهخدا
امثلة. [ اَ ث ِ ل َ ] (ع اِ) ج ِ مثال . رجوع به امثله شود. || نام کتاب معروفی که مبتدیان در مدارس قدیم می خواندند.
-
پرستارخانه
لغتنامه دهخدا
پرستارخانه . [ پ َ رَس ْ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) دارالفقراء. دارالمساکین . || جائی به مدارس و سربازخانه ها که بیماران همان بنگاه را در آن پرستاری کنند. (فرهنگستان ) .
-
نمره دادن
لغتنامه دهخدا
نمره دادن . [ ن ُ رِ دَ ] (مص مرکب ) در مدارس ، پس از رسیدگی به تکالیف یا تصحیح اوراق امتحانی شاگرد با گذاشتن نمره ای درجه ٔ معلومات و کار او را مشخص کردن .
-
امتحان دادن
لغتنامه دهخدا
امتحان دادن . [ اِ ت ِ دَ ] (مص مرکب ) موردآزمایش قرار گرفتن : شاگردان مدارس سالی دو بار در خرداد و شهریور امتحان میدهند. رجوع به امتحان شود.
-
نمره گرفتن
لغتنامه دهخدا
نمره گرفتن . [ ن ُ رِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) در مدارس ، پس از جواب دادن به سوءالات معلم یا گذراندن امتحانات از ممتحن مناسب و مطابق پاسخ های درستی که شاگرد داده است به اخذ نمره ای که معرف معلومات اوست موفق شدن . مقابل نمره دادن .
-
سبورة
لغتنامه دهخدا
سبورة. [ س َب ْ بو رَ ] (ع اِ) تخته ای است که بر آن وقت حساب و مانند آن نویسند و چون مستغنی شوند از آن محو سازند آن را. (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). تخته ٔ سیاه مدارس .
-
ینی بازار
لغتنامه دهخدا
ینی بازار. [ ی ِ ] (اِخ ) نام یک قصبه ٔ مرکز قضایی است در سنجاق موسوم به همین اسم و آن دارای 13000 تن نفوس و جوامع متعدد و مدارس ابتدایی و عالی و آبهای معدنی و استحکامات چندی است . (از قاموس الاعلام ترکی ).