کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مخمل نخی یا ابریشمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گل مخمل
لغتنامه دهخدا
گل مخمل . [ گ ُ ل ِ م َ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گلهایی که در میان مخمل بافند. (آنندراج ) : دردسر فرشی است زیر بوریای فقر مااز گل مخمل گلاب خواب میبایدکشید.محمداسحاق شوکت (از آنندراج ).
-
چشم مخمل
لغتنامه دهخدا
چشم مخمل . [چ َ / چ ِ م ِ م َ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مؤلف آنندراج نویسد: چون خواب مخمل اصطلاح مقرری است از این جهت چشم مخمل نیز صحیح شده . خواب مخمل : بی رخت در چشمه ٔ آئینه ٔ دل آب نیست چشم مخمل را ز شوق پای تو شب خواب نیست .میرزا بیدل (از ...
-
جستوجو در متن
-
کرکر
لغتنامه دهخدا
کرکر. [ ک ُ ک ُ ] (اِ) نوعی پارچه ٔ ضخیم و گرانبها. (یادداشت مؤلف ). نوعی پارچه ٔ نخی یا ابریشمی که بدان پرده و رویه ٔ مبل سازند. (فرهنگ فارسی معین ).
-
بلوز
لغتنامه دهخدا
بلوز. [ ب ُ ] (فرانسوی ، اِ) جامه ٔ نیم تنه ٔ کرکی یا پشمی یا کاموایی و نخی زنانه یا مردانه . (فرهنگ فارسی معین ).
-
شیرآباد
لغتنامه دهخدا
شیرآباد. (اِخ ) دهی است از بخش رامیان شهرستان گرگان . سکنه ٔ آن 190 تن . آب آن از رودخانه و چشمه . صنایع دستی آنجا پارچه های نخی و ابریشمی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
-
خیاطه
لغتنامه دهخدا
خیاطه . [ خ َی ْ یا طِ ] (اِ) نخی که بدان جامه دوزند و خیاطی کنند. (از ناظم الاطباء).
-
چانه بند
لغتنامه دهخدا
چانه بند. [ ن َ / ن ِ ب َ ] (نف مرکب ) باشماق . زنخ بند. یاشماق . خمار. چیزی از اقسام پارچه ٔ نخی ، پشمی یا ابریشمی که بعض مردان یا زنان چانه را بدان وسیله بندند. چیزی شبیه به یاشماق زنان را. چیزی که غالباً زنان ترک یا بعض زنان ایلاتی بچانه بندند : و...
-
چلک
لغتنامه دهخدا
چلک . [ چ ُ ل َ ] (اِ) طناب ابریشمی باشد. (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || کلافه رانیز گویند، خواه کلافه ٔ ریسمان و خواه کلافه ٔ ابریشم باشد. (برهان ). کلافه ٔ ابریشم . (از انجمن آرا) (از آنندراج ). کلافه ٔ ریسمان و یا ابری...
-
سیگارت
لغتنامه دهخدا
سیگارت . [ رِ ] (فرانسوی ، اِ) سیگار. رجوع به سیگار شود. || قرقره ٔ باریک دارای نخی نازک (نخ یا ابریشم ) که برای نازک دوزی و پس دوزی بکار میرود. (فرهنگ فارسی معین ).
-
چیت
لغتنامه دهخدا
چیت . (هندی ، اِ) نوعی منسوج پنبه ای نازک . پارچه ای از پنبه ٔ بافته ٔ نازک . پارچه ٔ نخی ومعمولاً منقش به نقشهای خرد یا درشت از گل و غیره .
-
شیردارکلا
لغتنامه دهخدا
شیردارکلا. [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان قائم شهر. آب آن از رود بابل . راه آن اتومبیلرو. سکنه ٔ آن 1020 تن . صنایع دستی ، بافتن پارچه های ابریشمی و نخی . گله داران تابستان به ییلاق سوادکوه و بندپی می روند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)...
-
فیض آباد
لغتنامه دهخدا
فیض آباد. [ ف ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان گرگان که دارای 186 تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول عمده اش غله ، برنج ، توتون و سیگار است . کار دستی زنان بافتن پارچه های نخی ، ابریشمی و کرباس است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
پیتس فیلد
لغتنامه دهخدا
پیتس فیلد. (اِخ ) نام قصبه ای در جمهوری ماساچوست از جماهیرمتحده ٔ آمریکای شمالی ، در 176 هزارگزی شمال غربی بوستون و کنار نهر هوساتونیک علیا دارای کارخانجات متعدد، منسوجات پشمی ، ابریشمی و نخی . چندین دریاچه بر گرد آن دیده شود که سرریز آب آنها داخل نه...
-
زنجف
لغتنامه دهخدا
زنجف . [ زِ ج َ ] (اِ) نوار پشمی و یا پنبه ای و ابریشمی که بر کناره های لباس دوزند. کناره . حاشیه . (ناظم الاطباء). رجوع به سجاف شود.