کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مخفی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تب مخفی
لغتنامه دهخدا
تب مخفی . [ ت َ ب ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تب دزده . رجوع به تب دزده شود.
-
پلیس مخفی
لغتنامه دهخدا
پلیس مخفی . [ پ ُم َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کارآگاه . (از لغات فرهنگستان ). عسس و محتسبی که لباس خاص ندارد تا شناخته نشود. و پلاکی که در بغل دارد گاه ِ ضرورت ارائه کند.
-
جستوجو در متن
-
خس پوش کردن
لغتنامه دهخدا
خس پوش کردن . [ خ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پوشیدن بر سبیل احتیاط. مخفی کردن . (از شرفنامه ٔ منیری ) (از آنندراج ).
-
رو پنهان کردن
لغتنامه دهخدا
رو پنهان کردن . [ پ َ /پ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خود را نشان ندادن . مخفی کردن چهره را و حجاب گرفتن . خود را از دیده نهان کردن .
-
خطخط کردن
لغتنامه دهخدا
خطخط کردن . [ خ َ خ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) با خطها کردن . مخططکردن . صاحب خطوط کردن . || روی نوشته ای خطوط متعدد کشیدن برای سیاه کردن و مخفی نمودن آن نوشته . || کثیف و ناخوانا کردن نوشته که معمولاً بچه ها با قلم روی نوشته ها از روی بیخردی می کنند.
-
حق پوشی
لغتنامه دهخدا
حق پوشی . [ ح َ ] (حامص مرکب ) مخفی کردن حقیقت . کتمان راستی .
-
بگل گرفتن
لغتنامه دهخدا
بگل گرفتن . [ ب ِ گ ِ گ ِرِ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از خس پوش کردن و مخفی نمودن باشد. (برهان ) (انجمن آرا). خس پوش کردن . (رشیدی ).
-
گیر دادن
لغتنامه دهخدا
گیر دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، اسیر و گرفتار ساختن کسی را که مخفی باشد، معرفی کردن و نشان دادن مخفی گاه کسی یا مقصری را: گیر دادن رفیق خود را. گیر دادن همدست خود را.
-
تدسس
لغتنامه دهخدا
تدسس . [ ت َ دَس ْ س ُ ] (ع مص ) مخفی شدن و مخفی کردن خود را. (ناظم الاطباء). حیله و مکر ساختن . (از اقرب الموارد) (از المنجد): تدسس به الی اعدائه ؛ ای دس ّ علیه . (اقرب الموارد) (المنجد). رجوع به تدسیس شود.
-
پوشیده کردن
لغتنامه دهخدا
پوشیده کردن . [ دَ / دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ملبس کردن . پوشیده داشتن . پوشیدن . بچیزی فرا گرفتن چیزی را. || مستور داشتن . || نهان کردن . پوشیدن . پوشیده داشتن . مخفی کردن .تعمیة. (تاج المصادر): ادغام ؛ پوشیده کردن چیزی در چیزی : چنانکه دیدم چندیست که...
-
پی غلط کردن
لغتنامه دهخدا
پی غلط کردن . [ پ َ / پ ِ غ َ ل َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) محو کردن و برهم زدن نقش پا تا کسی پی نبرد. علامات کار خود را مخفی کردن تا کسی سر از آن کار درنیاورد : در تو نرسید و پی غلط کردآن مرغ که بال و پر بینداخت .سعدی .
-
نهنبیدن
لغتنامه دهخدا
نهنبیدن . [ ن ِ هُم ْ دَ ] (مص ) از «نهنب » به معنی نهفت و «یدن » پسوند مصدری به معنی نهان کردن . (از حاشیه ٔ برهان قاطع) (فرهنگ فارسی معین ). پوشیدن . پنهان کردن . مخفی نمودن . سرپوش گذاشتن و سد کردن . (ناظم الاطباء). رجوع به نهنبیده شود.
-
نقاب انداختن
لغتنامه دهخدا
نقاب انداختن . [ ن ِ اَ ت َ ] (مص مرکب ) نقاب انداختن از چیزی ؛ آن را نمایان کردن . پرده از آن برگرفتن : ای از پی آشوب ما از رخ نقاب انداخته لعل تو سنگ سرزنش بر آفتاب انداخته . خاقانی .- نقاب انداختن بر چیزی ؛ آن را پنهان کردن . مخفی کردن . پوشاندن .
-
پل و پخت
لغتنامه دهخدا
پل و پخت . [پ ِ ل ُ پ ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) قرارهای نهانی دو تن با یکدیگر. مذاکره و قرار و عهد مخفی . قرارداد در خفا. قرارداد نهانی . ساخت و پاخت (در تداول عوام ).- پل و پخت کردن ، پل و پخت کردن با هم ، پل و پختشان یکی بودن ؛ قرار نهانی با یکدیگ...