کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مخضل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مخضل
لغتنامه دهخدا
مخضل . [ م ِ ض َ ] (ع ص ) سیف مخضل ؛ شمشیر بران ، لغتی است در صاد مهمله . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
مخضل
لغتنامه دهخدا
مخضل . [ م ُ ض َ ] (ع ص )عیش مخضل ؛ عیش خوش و خرم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). زندگانی خوش و خرم . (ناظم الاطباء).
-
مخضل
لغتنامه دهخدا
مخضل . [ م ُ ض َل ل ] (ع ص ) به معنی مُخضَل است و رجوع به ماده ٔ قبل و اخضال شود. || پشته و تپه ٔ تر و مرطوب از شبنم . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
-
مخضل
لغتنامه دهخدا
مخضل . [ م ُ ض ِ ] (ع ص ) ترکننده چیزی را به آب . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
مخذل
لغتنامه دهخدا
مخذل . [ م ُ خ َذْ ذِ ] (ع ص ) بر خذلان گذارنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کسی که سبب می شود خذلان ...میان دوستان و کسان خود را. (ناظم الاطباء). و رجوع به تخذیل شود. || حقیر و ذلیل کننده . || ترکننده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ ...
-
مخذل
لغتنامه دهخدا
مخذل . [ م ُ ذِ ] (ع ص ) مقیم گردیده برای تفقد بچه ٔ خود. ظبیة مخذل ؛ ماده آهوی مقیم برای تفقد و نگاهداری بچه ٔ خود. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به اخذال شود.