کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مخزون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مخزون
لغتنامه دهخدا
مخزون . [ م َ ] (ع ص ) در خزانه نهاده شده . (غیاث ) (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مال جمع کرده شده . (ناظم الاطباء) : روزن و برهون چو بسته گشت خیانت راه نیابد بسوی گوهر مخزون . ناصرخسرو.او را یمین الدولة و امین الملة لقب دادند لقبی ...
-
جستوجو در متن
-
مخزونات
لغتنامه دهخدا
مخزونات . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مخزونة (تأنیث مخزون ). و رجوع به مخزون شود.
-
نهان کرده
لغتنامه دهخدا
نهان کرده . [ ن ِ / ن َ ک َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مخفی . مختفی . مکتوم . || مخزون . اندوخته : نهان کرده دینار فرشیدوردبه درویش ده تا نماند به درد.فردوسی .
-
عبدالرحمان
لغتنامه دهخدا
عبدالرحمان . [ ع َ دُرْ رَ ] (اِخ ) ابن احمدبن علی ، مکنی به ابوالفضل المیکالی . ادیب و از امراء میکالیین خراسان بود. او را شعری رقیق است و تألیفاتی دارد از جمله مخزون البلاغة. ملح الخواطر و منح الجواهر. دیوان رسائل و دیوان شعر.وی به سال 436 هَ . ق ...
-
آل میکال
لغتنامه دهخدا
آل میکال . [ ل ِ ] (اِخ ) نام خاندانی قدیم به نیشابور و بیهق ، از احفاد میکال بن عبدالواحدبن جبریل بن قاسم بن بکربن دیواستی سوربن سوربن سوربن سوربن فیروزبن یزدجردبن بهرام گور وفرزند او شاه بن میکال است ، و از این دوده است امیرابوالعباس اسماعیل بن عبد...
-
مکتوم
لغتنامه دهخدا
مکتوم . [ م َ] (ع ص ) پوشیده . (غیاث ) (آنندراج ). پنهان و پوشیده .(ناظم الاطباء). پنهان داشته . نهان داشته : تا که اسرار قدر در تتق پرده ٔ غیب ز اطلاع بشر و علم ملک مکتوم است .جمال الدین عبدالرزاق (دیوان چ وحید دستگردی ص 65).وقت آن شد ای شه مکتوم سی...
-
فتح ا
لغتنامه دهخدا
فتح ا. [ ف َ حُل ْ لاه ] (اِخ ) شیبانی ، فتح اﷲ خان ، فرزند محمد کاظم ، مکنی به ابوالنصر. در سال 1241 هَ . ق . / 1825 م . متولد شد و بخ سال 1308 هَ . ق . / 1890 م . درگذشت . وی از شاعران توانای دوره ٔ بازگشت است . خاندانش در کارهای لشکری و دیوانی عهد...
-
مصون
لغتنامه دهخدا
مصون . [ م َ ] (ع ص ) مصوون . محفوظ. نگاهداشته . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). نگاهداشته شده و محفوظ. (از غیاث ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). نگهداشته . (مهذب الاسماء) (دهار). ایمن . مأمون . محروس . دورداشته از تعرض : عرضی مصون ؛ عرضی دور از تعرض ...
-
سوزیان
لغتنامه دهخدا
سوزیان . (اِ مرکب ) نفع. سود. فایده که در مقابل زیان است . (برهان ). سرمایه باشد و اصل آن سود و زیان بوده . (آنندراج ). نفع. سود. (فرهنگ رشیدی ) (جهانگیری ) (غیاث اللغات ) : در ثنا نقصان عیبی و کمال آفرین در سخا سود امیدی و زیان سوزیان . فرخی (دیوان ...
-
ابوالفضل
لغتنامه دهخدا
ابوالفضل . [ اَ بُل ْ ف َ] (اِخ ) عبیداﷲبن ابونصر احمد میکالی (امیر...). درترجمه ٔ منینی از یمینی آمده است : و از مفاخر ابونصرمیکالی دو پسر بودند، هر یک کوکبی در سماء سیادت و بدری از افق سعادت ؛ یکی امیر ابوالفضل و دیگر امیر ابوابراهیم و هردو در علوّ...
-
حادثة
لغتنامه دهخدا
حادثة. [ دِ ث َ ] (ع اِ) چیزی نو که نبود سابق .سختی نو که پدید آید. (دستوراللغة). کارنو. احدوثة.سختی روزگار. (مهذب الاسماء). نادبة. عادیة. خَطب . مُلِمّة. (ربنجنی ). نازِلَة. قضیة. واقِعة. وقعة. پیش آمد. اِتِفاق . رویداد. نائبة. طارقة .عارضة. صافقه ....
-
بهزاد
لغتنامه دهخدا
بهزاد. [ ب ِ ] (اِخ ) کمال الدین . بزرگترین و مشهورترین نقاش مینیاتورساز ایرانی در قرن دهم هجری . تاریخ تولد و وفاتش معلوم نیست ، بقولی در 942 هَ . ق . درگذشت . استاد او بقولی امیر روح اﷲ معروف به میرک نقاش هراتی کتابدار سلطان حسین بایقرا، و بقول دیگ...
-
غرب
لغتنامه دهخدا
غرب . [ غ َ رَ ] (ع اِ) درخت پده . (منتهی الارب ) (برهان قاطع) . نام درختی است که هرگز بار و میوه ندهد. (برهان قاطع ذیل پده ). درخت پده که کبودرنگ باشد و بر لب رودخانه ها روید، و در صحاح به معنی درخت سپیدار نوشته . (آنندراج ) (از غیاث اللغات ). پُده ...
-
مکنون
لغتنامه دهخدا
مکنون . [ م َ ] (ع ص ) پنهان داشته شده و این صیغه ٔ اسم مفعول است مأخوذ از کَن ّ که به معنی پوشیدن است و چون گوهر قیمتی و خوش آب را به محافظت پوشیده دارند لهذا مجازاً گوهر مکنون گوهر قیمتی و خوش آب را گویند. (غیاث ) (آنندراج ). پنهان داشته . (ناظم ا...