کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مخروط خروجی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آبگینه ٔ مخروط
لغتنامه دهخدا
آبگینه ٔ مخروط. [ ن َ / ن ِ ی ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آبگینه ٔ تراشیده . بلور تراش خورده : و از بغداد جامه های پنبه و ابریشم و آبگینه های مخروط و آلتهای مدهون خیزد. (حدودالعالم ).
-
اعداد مخروط
لغتنامه دهخدا
اعدادمخروط. [ اَ دِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عددهای مخروط. آن است که از مثلث های متوالی گرد هم پدید آید. بیرونی آرد: هر گاه که مثلث های متوالی گرد همی کنی از آن عددها آید همچون حسک و بهندوی سنکلت خوانند. و نخستین مخروط یکی است چون یکی را بر مثل...