کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مختاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مختاری
لغتنامه دهخدا
مختاری . [ م ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان بالارخ است که در بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه واقع است و 219 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
مختاری
لغتنامه دهخدا
مختاری . [ م ُ ] (حامص ) خودسری و آزادی و قدرت . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
-
واژههای مشابه
-
عثمان مختاری
لغتنامه دهخدا
عثمان مختاری . [ ع ُ ن ِ م ُ ] (اِخ ) ابوالمفاخر خواجه حکیم سراج الدین ابوعمر عثمان بن عمر (یا محمد) مختاری غزنوی از شاعران بزرگ دربار غزنویان در اواخر قرن پنجم و نیمه ٔ اول قرن ششم هجری است . وی با ابراهیم بن مسعود غزنوی و مسعودبن ابراهیم و عضدالدول...
-
مختاری غزنوی
لغتنامه دهخدا
مختاری غزنوی . [ م ُ ی ِ غ َ ن َ ] (اِخ ) ابوالمفاخر حکیم سراج الدین عثمان بن عمر غزنوی . از شاعران بزرگ دربار غزنویان است که در اواخر قرن پنجم و نیمه ٔ اول قرن ششم هجری می زیسته است . وی اول عثمانی تخلص داشته که بعد مختاری را برگزیده است . مختاری ، ...
-
مختاری سبزواری
لغتنامه دهخدا
مختاری سبزواری . [ م ُ ی ِ س َ زِ ] (اِخ ) بهاءالدین اصفهانی ، محمدبن محمد باقر حسینی نایینی از اعیان علماو ارکان فقها و اکابر متکلمین و حکما و محدثین و ادباء بوده و تألیفات بسیاری دارد مانند: ارتشاف الشافی . انارة الطروس فی شرح عبارة الدروس . تعلیق...
-
حسین آباد مختاری
لغتنامه دهخدا
حسین آباد مختاری . [ ح ُ س ِ دِ م ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ریوند بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. واقع در 9هزارگزی جنوب باختری نیشابور. ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل . دارای 74 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات...
-
جستوجو در متن
-
سراج الدین
لغتنامه دهخدا
سراج الدین . [ س ِ جُدْ دی ] (اِخ ) غزنوی ، معروف به عثمان مختاری غزنوی ، ابوالمفاخر خواجه حکیم سراج الدین ابوعمر عثمان بن عمر (یا محمد) مختاری غزنوی . از شاعران بزرگ دربار غزنویان در اواخر قرن پنج و اوایل قرن ششم هجری است . رجوع به تاریخ ادبیات صفا ...
-
طمغاجی
لغتنامه دهخدا
طمغاجی . [ طَ ] (اِخ ) (حاجب ) ممدوح عثمان مختاری . رجوع به توضیح مربوط به طمغاجی شود.
-
برمر
لغتنامه دهخدا
برمر. [ ب َ م َ ] (اِ) انتظار. (برهان ) (آنندراج ) : جان اعدا برد به کلک چنانک نبود پیش مرگ برمر تیغ. مختاری . || امیدوار شدن . (برهان ) (آنندراج ) : هنوز هست فلک را رحیم گشتن روی هنوزهست سخن را قوی شدن برمر. مختاری .برمو. و رجوع به برمو شود. || زنبو...
-
یک راهگی
لغتنامه دهخدا
یک راهگی . [ی َ / ی ِ هََ / هَِ ] (ق مرکب ) یک بارگی : باش تا یک راهگی زیور ببندد بوستان عاشقان را حیرت آرد نیکوان را اشتباه . عثمان مختاری .و رجوع به یک بارگی شود.
-
فلنجیدن
لغتنامه دهخدا
فلنجیدن . [ ف َ ل َ دَ ] (مص ) جمع کردن و اندوختن . (برهان ). اندوختن . گرد آوردن . (فرهنگ فارسی معین ) : این ترازو که آنچه برسنجدجز همه سود خویش نَفْلنجد.مختاری .
-
مختاریت
لغتنامه دهخدا
مختاریت . [ م ُری ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) خودسری و اختیار تام و تسلط. (ناظم الاطباء). و رجوع به مختار و مختاری شود.
-
ابورجاء
لغتنامه دهخدا
ابورجاء. [ اَ رَ ] (اِخ ) غزنوی ، مشهور به شاه ابورجا. از شعرای دربار بهرامشاه و معاصر سنائی و مختاری . وفات وی 597 هَ . ق . بوده است . رجوع به ماده ٔ قبل شود.