کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محکوم کرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
محکوم به
لغتنامه دهخدا
محکوم به . [ م َ مُن ْ ب ِه ْ ] (ع ص مرکب ، اِمرکب ) در اصطلاح منطق امر نسبت داده شده است که در قضیه ٔ حملیه محمول و در قضیه ٔ شرطیه تالی خوانده شود.(از کشاف اصطلاحات الفنون ) مثلاً در جمله ٔ «زیدٌ قائم ٌ» زید را محکوم ٌعلیه گویند و قائم را محکوم ٌبه...
-
محکوم علیه
لغتنامه دهخدا
محکوم علیه . [ م َ مُن ْ ع َ ل َی ْه ْ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) آنچه بدو نسبت داده شده باشد. پس اگر قضیه حمیله بود آن را موضوع نامند و اگر قضیه شرطیه بود آن را مقدم خوانند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). چنانکه در ترکیب «زیدٌ قائم ٌ» زید را محکوم ٌعلیه و...
-
جستوجو در متن
-
مناهم
لغتنامه دهخدا
مناهم . [ م َ هَِ ] (اِخ ) رئیس قوم یهود که پس از مرگ هرود کبیر (در قرن اول میلادی ) علیه رومیان قیام کرد و خود را پادشاه اورشلیم نامید ولی «العازار» که بر گروه میانه رو فرمانروائی داشت مردم را علیه اوشورانید و او را محکوم بمرگ کرد. (از لاروس بزرگ ).
-
رامسس چهارم
لغتنامه دهخدا
رامسس چهارم . [ س ِ س ِ چ َ رُ ] (اِخ ) پسر و جانشین رامسس سوم از خاندان بیستم مصر که شش سال پادشاهی کرد و نامادری خود را باگروهی از بزرگان که توطئه ٔ قتل پدرش را فراهم کرده بودند بپای میز محاکمه دعوت کرد و آن محکمه متهمان را محکوم کرد. رجوع به تاریخ...
-
ززیم
لغتنامه دهخدا
ززیم . [ زُ ] (اِخ ) پاپ از سال 417 - 418م . او پلاژیانیسم را محکوم کرد. عید 26 دسامبر به او منسوب است . (از لاروس ).
-
اکهارت
لغتنامه دهخدا
اکهارت . [ اِ ] (اِخ ) یوهان . ملقب به استاد، فیلسوف آلمانی (حدود 1260 - حدود 1327 م .). پاپ فرضیه های عرفانی و مبتنی بر وحدت وجود او را محکوم کرد. (فرهنگ فارسی معین ).
-
حداد
لغتنامه دهخدا
حداد. [ ح َدْ دا ] (اِخ ) (جرجی ...) ابن موسی شاعر و نویسنده ٔ مسیحی عرب متولد زحله (سوریة) است . وی روزنامه ٔ «عصر جدید» را دردمشق چهار سال منتشر کرد و نیز روزنامه های «الراوی »را بصورت هفتگی و مجله ٔ «النعمة» را مدتی منتشر میکرد. و داستان «نکارتر» ...
-
کوریولانوس
لغتنامه دهخدا
کوریولانوس . [ کُرْ ی ُ ] (اِخ ) یکی از سرداران روم بود که در سال 494 ق .م . شهر کوریولی از بلاد لاسیوم را فتح کرد و بدین واسطه شهرتی یافت و به طرفداری توانگران از تقسیم گندم میان فقیران روم ممانعت کرد و بدین سبب ملت او را به تبعید محکوم ساخت . پس نز...
-
فلامی نینوس
لغتنامه دهخدا
فلامی نینوس . [ فْلا / ف ِ ] (اِخ ) از کنسولان رم قدیم که درسال 197 ق . م . بدان مقام رسید و به زبردستی با فیلیپوس پنجم پادشاه مقدونیه جنگید و قسمتی از یونان را به رُم آورد و تقریباً تمام کشتی های مقدونیه را ضبط کرد، سپس بلاد یونانی را که محکوم مقدون...
-
جرجی حداد
لغتنامه دهخدا
جرجی حداد. [ ج ُ ح َدْ دا ] (اِخ ) ابن موسی حداد. از شعرای سوریه بود و در نویسندگی شهرت داشت .وی پس از تکمیل تحصیلات در مدرسه ٔ رومی ارتدکس بتدریس عربی اشتغال پیدا کرد. سپس مدت چهارسال به نوشتن مجله ٔ روزانه ٔ «عصرجدید» و مجله ٔ هفتگی فکاهی و مجله ٔ«...
-
کلود
لغتنامه دهخدا
کلود. [ کْل ُ / ک ِ ل ُ ] (اِخ ) ژرژ. فیزیک دان و شیمی دان فرانسوی که در سال 1870 م . در پاریس متولد شد. وی درباره ٔ هوای مایع و ترکیب مفردات آمونیاک و انرژی حرارتی دریاها و روشنائی فلورسنت تحقیق و تصنیف کرد و در سال 1945 م . به علت همکاری با آلمانها...
-
عبدالغنی
لغتنامه دهخدا
عبدالغنی . [ ع َ دُل ْ غ َ نی ی ] (اِخ ) عریسی . روزنامه نگار و از شهداء عرب است .مولد وی بیروت بود. وی روزنامه ٔ یومیه ٔ المفید را که از قدیمی ترین روزنامه های سوریه است منتشر کرد و به سال 1334 هَ . ق . در دیوان عالی محکوم و اعدام شد. از تألیفات او...
-
قصر عبدالجبار
لغتنامه دهخدا
قصر عبدالجبار. [ ق َ رِ ع َدُل ْ ج َب ْ با ] (اِخ ) در نیشابور است و به عبدالجباربن عبدالرحمان منسوب است که به سال 140 هَ . ق . از طرف منصور والی خراسان بود، سپس از فرمان وی سرپیچی کرد و محکوم به قتل شد. محمدبن شعیب قصری بدان منسوب است . (معجم البلدا...
-
مالزرب
لغتنامه دهخدا
مالزرب . [ ل ِزِ ] (اِخ ) قاضی فرانسوی (1721-1794م .) دبیر اول دولت در دربار پادشاه فرانسه که به اصلاحاتی دست زد ولی از کار برکنار گردید. اواز پادشاه (لوئی شانزدهم ) در مقابل کنوانسیون دفاع کرد و بهمین جهت محکوم به اعدام گردید. (از لاروس ).