کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محوریرأسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
راسی
لغتنامه دهخدا
راسی . (اِخ ) «سامی افندی یواکیم » (متوفای 1927م .) از ادباء سوریه مقیم برازویل بوده کتابش الواجبات است درباره ٔ تهذیب اجتماع که بپدرش یواکیم مسعود الراسی اهداء کرده است و آن را بدو باب قسمت کرده : باب اول واجبات عامه و دوم واجبات انفرادی که ببعضی از...
-
راسی
لغتنامه دهخدا
راسی . (اِخ ) ابوالفضل جعفربن محمدبن فضل . که منسوب است به راس عین . او از ابونعیم کوفی روایت دارد و ابویعلی موصلی و دیگران از او روایت کرده اند. (از الانساب سمعانی و لباب فی تهذیب الانساب ).
-
راسی
لغتنامه دهخدا
راسی . [ سی ی ] (ص نسبی ) منسوب به راس عین که نام شهری است به دیاربکر. (انساب سمعانی ص 243). ابن اثیر در اللباب فی تهذیب الانساب ج 1 ص 451 افزاید: راسی منسوب است به رأس عین و آن شهری است از الجزیره ، و نسبت مشهور بدان رسعنی است . و سمعانی که گفته اس...
-
راسی
لغتنامه دهخدا
راسی .(ع ص ) ثابت . راسخ . ج ، رواسی . (اقرب الموارد). ثابت و استوار. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). محکم و برجای مانده . لنگرانداخته شده مانند کشتی . غیرمتحرک . (ناظم الاطباء). محکم . بیخ آور : کان رأی الامام القادر باللّه رضی اﷲ عنه و قَدّس روحه نجماً...
-
رأسی
لغتنامه دهخدا
رأسی . [ رَءْ سی ی ] (ص نسبی ) نسبت است به رأس العین : سرجس الرأسی ، یکی از نقله ٔ کتب بعربی بود. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به راسی و رسعنی شود.
-
محوری
لغتنامه دهخدا
محوری . [م ِح ْ وَ ] (ص نسبی ) منسوب به محور. || دراصطلاح پزشکی دومین مهره ٔ گردن . مهره ٔ آسه ای . || در اصطلاح گیاه شناسی ، جوانه های محوری یا جانبی جوانه هایی هستند که در طول ساقه ٔ نبات قرار گرفته اند و هر یک از آنها از کنار یک برگ (محلی که دمبرگ...