کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محوره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محوره
لغتنامه دهخدا
محوره . [ م َح ْ وَ رَ / رِ ] (اِ) صندوقچه ٔ خرد از چرم سطبر و بلغار. مجری از چرم برای خرد و ریز زنان (شاید مصحف محبره به معنی دوات و سیاهی دان ) باشد. (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
واژههای مشابه
-
محورة
لغتنامه دهخدا
محورة. [ ] (اِخ ) جایی است در بلاد مراد. (معجم البلدان ).
-
محورة
لغتنامه دهخدا
محورة. [ م َح ْ وَ /وُ رَ ] (ع اِ) پاسخ . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
محورة
لغتنامه دهخدا
محورة. [ م ُ ح َوْ وَ رَ ] (ع ص ) تأنیث محور. جفنة محورة؛ کاسه ٔ سپید کرده شده به کوهان و پیه . (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
محاور
لغتنامه دهخدا
محاور. [ م َ وِ ] (ع اِ) ج ِ محورة[ م َ / م ُ وَ رَ ] . پاسخ . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به محورة شود. || محاور کسی قَلَق پیدا کردن ؛ کار او مختل شدن . (از منتهی الارب ).
-
جعبه
لغتنامه دهخدا
جعبه . [ ج َ ب َ / ب ِ ] (از ع ، اِ) تیردان . ترکش . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). کنانه . شغا. کیش . وفضه : گر نیست به جعبه ش در چون تیر جوابی کس دست نگیرند ز تیر و ز نبالش . ناصرخسرو.از جوشن خصم جعبه گرددتیر تو چو خارهای ماهی . سیدحسن غزنوی .بفکنده...