کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محمدی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
علوی محمدی
لغتنامه دهخدا
علوی محمدی . [ ع َ ل َ ی ِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن علی بن ابی المحاسن بن سعدبن مهدی علوی محمدی ، ملقب به اصیل الدین . وی محدث بود و در 785 هَ . ق . درگذشت . او راست : مفاتیح المهدی ، در احکام و حدیث . (از معجم المؤلفین ج 6 ص 92 از شدالازار ص...
-
گل محمدی
لغتنامه دهخدا
گل محمدی . [ گ ُ ل ِ م ُ ح َم ْ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) از تیره ٔ رزاسه و قسمت قابل مصرف آن گلبرگ است . ماده ٔ مؤثره ٔ آن تانن و موارد استعمال آن غرغره قابض ، غرغره بورات دو سدیم است . (از کارآموزی داروسازی تألیف جنیدی ص 197). گل سرخ . گل سور...
-
گلبانگ محمدی
لغتنامه دهخدا
گلبانگ محمدی . [ گ ُ گ ِ م ُح َم ْ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در تداول عوام ، اذان را گویند. بانگ نماز: قسم به این گلبانگ محمدی .
-
تپه محمدی
لغتنامه دهخدا
تپه محمدی .[ ت َپ ْ پ َ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان نجف آباد شهرستان بیجار است که در ده هزارگزی شمال خاوری نجف آباد و کنار شوسه ٔ بیجار به سنندج واقع است و 40 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
-
قنات محمدی
لغتنامه دهخدا
قنات محمدی . [ ق َ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ارزوئیه بخش بافت شهرستان سیرجان ، واقع در 118هزارگزی جنوب بافت ، سر راه فرعی دولت آباد به دشت بر. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن گرمسیری مالاریایی است . سکنه ٔ آن 109 تن است . آب آن از قن...
-
خلق محمدی
لغتنامه دهخدا
خلق محمدی . [ خ ُ ق ِ م ُ ح َم ْ م َ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) کنایه از خلق خوش . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
ده حسین محمدی
لغتنامه دهخدا
ده حسین محمدی . [ دِه ْ ح ُ س َ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی است ازبخش شیب آب شهرستان زابل . واقع در 16هزارگزی شمال باختری سکوهه . سکنه ٔ آن 225 تن . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
جستوجو در متن
-
منقسم
لغتنامه دهخدا
منقسم . [ م ُ ق َ س ِ ] (ع ص ) بخش بخش شونده . (آنندراج ). بخش بخش شده و قسمت شده . (ناظم الاطباء). تقسیم شده : عقلاگفته اند هر گناه که از مردم صادر شود منقسم است بر چهار قسم . (مرزبان نامه چ قزوینی ص 117). مراتب پیغمبران منقسم به چهار است . (حبیب ال...
-
مورد
لغتنامه دهخدا
مورد. [ م ُ وَرْ رَ ] (ع ص ) گلگون و سرخرنگ . مشابه به گل . (غیاث ). به رنگ گل . گلرنگ . گلی . سرخ . گلگون . وردی . وردمورد. (یادداشت مؤلف ). قمیص مورد؛ قمیص گلرنگ . جامه ٔ گلرنگ . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مورد؛ جامه ٔ گلرنگ و آن دون مصرح است . (ا...
-
نقاء
لغتنامه دهخدا
نقاء. [ ن َ ] (ع اِمص ) پاکیزگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (دهار) : اما حسن طویت و نقاء سریرت سلطان سنجر در متابعت و تقویت دین حنفی و شریعت محمدی و تعظم امور... (جهانگشای جوینی ).لیک قسم متقی ز این تون صفاست زآنکه در گرمابه است و در ن...
-
مقرر
لغتنامه دهخدا
مقرر. [ م ُ ق َرْ رَ ] (ع ص ) قرارداده شده و با لفظ کردن مستعمل . (آنندراج ). قراریافته و ثبات ورزیده و برقرارشده و برپا و برقرار و معین و قرار داده و قرار داده شده و قرار گرفته و بندوبست شده .(ناظم الاطباء) : از خداوند اندیشند که سایه وحشت وی در دل ...
-
طاغی
لغتنامه دهخدا
طاغی . (ع ص ) از حد درگذرنده . (منتهی الارب ). کسی که از حد طاعت و ادب درگذشته باشد. (غیاث اللغات ). || نافرمان . (منتهی الارب ). ج ، طغات . (مهذب الاسماء). غیرمنقاد. عاصی . سرکش . مرید. متجاوز از حد و قدر. غالی در کفر. زیاده رو. || ستمکار. (منتهی ال...
-
بانگ نماز
لغتنامه دهخدا
بانگ نماز. [ گ ِ ن َ ] (اِ مرکب ) اذان . (فرهنگ شعوری ج 1 ص 165) (ناظم الاطباء). اذین . گلبانگ محمدی : نبود آن زمان رسم بانگ نمازبه گوش چنان پروریده به ناز. فردوسی .قدح بلبله را سر بسجود آور زودکه همی بلبل برسرو زند بانگ نماز. منوچهری .هزمان بکند بان...
-
دل بستن
لغتنامه دهخدا
دل بستن . [ دِ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) مقابل دل برداشتن . مقابل دل برگرفتن . علاقه مند شدن . عشق پیدا کردن . دوستی پیدا کردن . عاشق شدن . دل در گرو محبت کسی آوردن . علاقه پیدا کردن . محبت یافتن : چه بندی دل اندر سرای سپنج چودانی که ایدر نمانی مرنج . فرد...