کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محمدولی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
محمدولی بیگ
لغتنامه دهخدا
محمدولی بیگ . [ م ُ ح َم ْ م َ وَ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلاته چناربخش نوخندان شهرستان دره گز با 217 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
محمدولی خان
لغتنامه دهخدا
محمدولی خان . [ م ُح َم ْ م َ وَ ] (اِخ ) رجوع به سپهسالار تنکابنی شود.
-
جستوجو در متن
-
نصرالسلطنه
لغتنامه دهخدا
نصرالسلطنه . [ ن َ رُس ْ س َ طَ ن َ ] (اِخ ) لقب محمدولی خان تنکابنی است . رجوع به سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد و نیز رجوع به محمدولی خان شود.
-
حسن
لغتنامه دهخدا
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدولی . رجوع به حسن ارومی شود.
-
صادق خان
لغتنامه دهخدا
صادق خان . [ دِ ] (اِخ ) جوانشیر فرزند محمدولی خان جوانشیر. وی از سران قزلباش است که تیمورشاه درانی به وقت حمله ٔ عبدالخالق خان او را مأمور حفاظت قلعه ٔ غزنین کرد. رجوع به مجمل التواریخ گلستانه ص 119 شود.
-
حسن ارومی
لغتنامه دهخدا
حسن ارومی . [ ح َ س َ ن ِ اُ ] (اِخ ) ابن محمدولی . او راست : ترجمه ٔ جلد سیزدهم بحار بنام محمدشاه غازی قاجارکه در 1339 هَ . ق . چاپ شده است . (ذریعه ج 4 ص 92).
-
همدم سمنانی
لغتنامه دهخدا
همدم سمنانی . [ هََ دَ م ِ س ِ ] (اِخ ) محمدعلی ، فرزند محمدرضی منشی محمدولی میرزا، والی سمنان و خراسان بوده و صندوق دار و وقایعنگار دستگاه او شده است و اشعاری نیز از او نقل شده است . (از مجمعالفصحاء رضاقلیخان هدایت چ سنگی تهران ج 2 ص 571).
-
شوری اصفهانی
لغتنامه دهخدا
شوری اصفهانی . [ ی ِ اِ ف َ ] (اِخ ) میرزا محمدعلی فرزند علی اکبرخان برادرزاده ٔ عبدالرضاخان یزدی بود و چندی به وزارت نواب امام قلی میرزا خلف شاهزاده محمدولی میرزا گذرانیده و دارای طبع شعر بوده است . (از مجمعالفصحاء ج 2 ص 248).
-
علیقلی خان
لغتنامه دهخدا
علیقلی خان . [ ع َ ق ُ ] (اِخ ) (حاج ...)ملقب به سردار اسعد. او فرزند سوم حسینقلی خان ایلخانی بختیاری بود. وی یکی از سران جنبش آزادی خواهی و انقلاب در زمان مشروطیت به شمار می رفت . پدرش در شعبان 1299 هَ . ق . بدست مسعودمیرزا ظل السلطان کشته شد و او پ...
-
باباعلی
لغتنامه دهخدا
باباعلی . [ ع َ ] (اِخ ) (امیر...) نوکر امیر علیشیر: مقرب حضرت سلطانی امیر علیشیر قدم جلادت پیش نهاد و امیر باباعلی را که در آن زمان نوکرش بود بدرون خرگاه فرستاد... (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 150)... در آن اثنا بعضی از منهیان به پایه ٔ سریر اعلی رسیده ...
-
اسحاق خان
لغتنامه دهخدا
اسحاق خان . [ اِ] (اِخ ) وی از اواسطالناس ایل قرائی و پدر او که درملازمت یک تن از رؤسای طایفه ٔ قراتاتار [ قراتاتار طایفه ای بودند که از ترکستان بهمراهی امیر تیمور آمده بودند و یک قسمت آنان در خراسان و قسمت دیگر در خاک عثمانی ساکن گردیده و بعد از فو...
-
ابوالمحسن میرزا
لغتنامه دهخدا
ابوالمحسن میرزا. [ اَ بُل ْ م ُ س ِ ](اِخ ) ابن سلطان حسین میرزابن سلطان ابوسعید گورکان . او از جانب پدر بجنگ محمد ایلچی بوغا مأمور و او راهزیمت کرد و هر کرّتی در رکاب پدر بدفع سلطان مسعودمیرزا و کرّت دیگر بقتال برادر دیگر خویش سلطان بدیعمیرزا فرمان...
-
طرب نایینی
لغتنامه دهخدا
طرب نایینی . [ طَ رَ ب ِ ] (اِخ ) اصفهانی . نامش میرزا محمدجعفر فرزند میرزا محمد حسین نائینی ، برادر میرزا محمدمنشی باشی رحمةاﷲ علیه است . مولدش شهر اصفهان ، در سنه ٔ 1223 هَ . ق . که موکب همایون حضرت خاقان صاحبقران فتحعلیشاه قاجار طاب ثراه بجانب عرا...