کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محقور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محقور
لغتنامه دهخدا
محقور. [م َ ] (ع ص ) پنج حرف از حروف الفباء، مجموع در این کلام : «جد قطب ». (ناظم الاطباء). رجوع به محقورة شود.
-
جستوجو در متن
-
مدفع
لغتنامه دهخدا
مدفع. [ م ُ دَف ْف َ ] (ع ص ) شتر نجیب . || شتر خوار و هجین . || مردم رانده و حقیر. (منتهی الارب ). محقور. مطرود. حقیری که به مهمانی رود و نپذیرندش و درخواست کند و ندهندش . (از متن اللغة). مهمانی که قوم او را یکی بر دیگری دفع کند و حواله نماید. (منته...