کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محفد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محفد
لغتنامه دهخدا
محفد. [ م َ ف ِ ] (ع اِ) چیزی است که ستور را در آن علف دهند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || اصل (و لغتی است در محتد). || بن کوهان شتر. || نقش و نگار جامه . || قصر سلطان . ج ، محافد. (منتهی الارب ).
-
محفد
لغتنامه دهخدا
محفد. [ م ِ ف َ ] (ع اِ) چیزی است که ستور را در آن علف دهند. || کناره ٔ جامه . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نگار جامه . (مهذب الاسماء). || پیمانه و آن قدحی باشد. || زنبیل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
محفد
لغتنامه دهخدا
محفد. [ م ُ ف ِ ] (ع ص ) کسی که می شتاباند. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || شتر یا شترمرغ شتاب رونده . || خدمتگاری که برای کردن کاری شتابان می رود. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
محافد
لغتنامه دهخدا
محافد. [ م َ ف ِ ] (ع اِ) ج ِ مَحفِد. (منتهی الارب ). رجوع به محفد شود.
-
زنبیر
لغتنامه دهخدا
زنبیر. [ زَم ْ ] (اِ) ظرفی باشد که آنرا از حصیر بافند و دو دسته بر آن نصب کنند و گوشت و برنج و امثال آن در آن گذارند و از جایی به جایی برند. (برهان ) (آنندراج ). زنبیل . (فرهنگ جهانگیری ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). مِحفَد. (یادداشت بخط مرحوم...
-
مکتل
لغتنامه دهخدا
مکتل . [ م ِ ت َ ] (ع اِ) زنبیل . ج ، مکاتل . (مهذب الاسماء) (زمخشری ) (دهار). زنبیل که پانزده صاع گنجد در آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). زنبیلی که از برگ خرما بافند و در آن خرما و جز آن حمل کنند و پانزده صاع در آن گنجد. مکتلة. ج ،...