کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محضار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محضار
لغتنامه دهخدا
محضار. [ م ِ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن علی الحسینی العلوی از آل المحضار (ولادت 1217 هَ . ق . 1802 م . فوت 1304 هَ . ق . 1886 م .). ادیب و شاعر از حضرموت . او راست : المولدالنبی ، مناقب السیدة خدیجه .
-
محضار
لغتنامه دهخدا
محضار. [ م ِ ] (ع ص ) محضیر. اسب دونده (و لایقال محضار او لغیة [ لغت غیر معتبری است ]). (از منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
مهذار
لغتنامه دهخدا
مهذار. [ م ِ ] (ع ص ) بیهوده گوی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (زمخشری ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). مهذارة. (ناظم الاطباء). هرزه گوی . (زمخشری ). قبقاب . یاوه سرای . بسیار یاوه گوی . بسیارهذیان . هذیان گوی . هرزه درای . (از یادداش...
-
محظار
لغتنامه دهخدا
محظار. [ م ِ ] (ع اِ) مگس سبز. (منتهی الارب ). ذباب اخضر که مانند مگس نیزارها نیش زند. (از تاج العروس ).
-
جستوجو در متن
-
محاضیر
لغتنامه دهخدا
محاضیر. [ م َ ] (ع اِ)ج ِ محضار. || ج ِ محضیر. (ناظم الاطباء).
-
محضیر
لغتنامه دهخدا
محضیر. [ م ِ ] (ع ص ) محضار. اسب دونده . (منتهی الارب ). (مهذب الاسماء). اسب بسیاردونده : فرس محضیر؛ اسب پردو (نگویند فرس محضار). (ناظم الاطباء). ج ، محاضیر.