کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محصول 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
محصولة
لغتنامه دهخدا
محصولة.[ م َ ل َ ] (ع ص ) مؤنث محصول . رجوع به محصول شود.
-
سال حاصل
لغتنامه دهخدا
سال حاصل . [ ص ِ ] (اِ مرکب ) محصول و حاصل سال . (ناظم الاطباء). آنچه در سال از محصول بدست آید.
-
خام وصول
لغتنامه دهخدا
خام وصول . [ وُ ] (اِ مرکب ) محصول کلی و عمده . (ناظم الاطباء). || مالیات جنسی . مقداری از محصول که برای مالیات برداشته میشود.
-
سال زده شدن
لغتنامه دهخدا
سال زده شدن . [ زَ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) آسیب دیده شدن محصول . آفت دیدن گیاه یا محصول . تسنّه . (زوزنی ).
-
حاصل چینی
لغتنامه دهخدا
حاصل چینی . [ ص ِ ] (حامص مرکب ) درو. درویدن محصول . حصاد. جَنْی .
-
هست و بود
لغتنامه دهخدا
هست و بود. [ هََ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) حاصل . محصول . حاصل امساله نسبت به محصول سالهای پیشین . (ناظم الاطباء). || جمعبندی . (ناظم الاطباء).- هست وبود کردن . رجوع به هست بود و هست وبود کردن شود.
-
دکین
لغتنامه دهخدا
دکین . [ ] (اِخ )دهی است از بخش زرند شهرستان ساوه . آب آن از قنات . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
کاگوزیما
لغتنامه دهخدا
کاگوزیما. [ گ ُ ] (اِخ ) یاکاگوشیما . بندری است در ژاپن . محصول عمده ٔ آن ، توتون ، پنبه و بلورآلات است .
-
زمین ریز
لغتنامه دهخدا
زمین ریز. [ زَ ] (ن مف مرکب ) ارتفاع و محصول زمین . (ناظم الاطباء).
-
محاصل
لغتنامه دهخدا
محاصل . [ م َ ص ِ ] (ع اِ) محصول و حاصل . || باج و خراج . || سود. (ناظم الاطباء).
-
گندم خیز
لغتنامه دهخدا
گندم خیز. [ گ َ دُ ] (نف مرکب ) جایی که زمینش گندم دهد. زمینی که محصول گندم آن فراوان بود.
-
گوانتانامو
لغتنامه دهخدا
گوانتانامو. [ م ُ ] (اِخ ) شهر و بندری است از کوبا که 64700 تن جمعیت دارد. محصول آن قهوه و نیشکر است .
-
فرآورده
لغتنامه دهخدا
فرآورده . [ف َ وَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) فراآورده . محصول . آنچه به دست آورده شده . رجوع به فراآورده شود.
-
فراآورده
لغتنامه دهخدا
فراآورده . [ ف َ وَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) محصول به دست آمده . رجوع به فرآورده و فرا شود.
-
طنان
لغتنامه دهخدا
طنان . [ طَ ] (اِخ ) از اعیان قراء مصر نزدیک فسطاط، دارای بستانهای بسیار. محصول آن ده هزار دینار است به هر سالی . (معجم البلدان ).