کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محزمة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محزمة
لغتنامه دهخدا
محزمة. [ م ِ زَ م َ ](ع اِ) مِحْزَم . آنچه به وی بندند. (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
مهضمة
لغتنامه دهخدا
مهضمة. [ م ُ هََض ْ ض َ م َ ] (ع ص ) تأنیث مهضم ؛ رجوع به مهضم شود. || قصبة مهضمة؛ نی لطیف . (منتهی الارب ). نی که در آن دمند. (از اقرب الموارد). مهضومة.
-
جستوجو در متن
-
ابومسور
لغتنامه دهخدا
ابومسور. [ اَ م ِوَ ] (اِخ ) عبدالرّحمن بن مسوربن محزمه . محدث است .
-
محزم
لغتنامه دهخدا
محزم . [ م ِ زَ ] (ع اِ) محزمة. آنچه به وی بندند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آن رشته که بر خرقه بندند. (مهذب الاسماء). بند.
-
اسحاق
لغتنامه دهخدا
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن یساربن خیار فارسی الاصل مدنی . شیخ طوسی در رجال خود یک بار او را در عداد اصحاب زین العابدین علی بن الحسین (ع ) شمرده گوید: مولای قیس بن محزمه و پدر محمدبن اسحاق صاحب المواقدی [ ظ: المغازی ] بود. و مرتبه ٔ دیگر او رادر عداد ا...