کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محرمانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محرمانه
لغتنامه دهخدا
محرمانه . [ م َ رَ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) (از: محرم عربی + انه ٔ فارسی ) براز. بی حضور ثالثی . (یادداشت به خطمرحوم دهخدا). مخفیانه . پنهانی . پوشیده . به نهانی .
-
جستوجو در متن
-
رازنامه
لغتنامه دهخدا
رازنامه . [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) نامه ٔ محرمانه : بگفتش هر آنچ از فرسته شنودهمان رازنامه مر او را نمود.(گرشاسب نامه ).
-
پل پخت
لغتنامه دهخدا
پل پخت . [ پ ِ ل ُ پ ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) در تداول عوام ، ساخت و پاخت . قرارهای محرمانه .
-
بزیر
لغتنامه دهخدا
بزیر. [ ب ِ ] (ق مرکب ) محرمانه . آهسته . نرم : ز پیر عقل سوءالی بزیر می کردم که اوست آنکه دوای دل حزین داند.کمال اسماعیل .
-
ساخت و پاخت
لغتنامه دهخدا
ساخت و پاخت . [ ت ُ ] (اِ مص مرکب ، از اتباع ) از اتباع . پل و پخت . قراری نامشروع گونه به خفا. قرارهای محرمانه ٔ دو تن با یکدیگر. قرارداد نهانی . با کردن صرف میشود: با هم ساخت و پاخت کردن .
-
بیرس
لغتنامه دهخدا
بیرس . (اِخ ) امبروز گوینت . (1842-1914 م .) نویسنده ٔ امریکایی . وی درجنگ داخلی از سپاهیان اتحادیه بود و بیشتر عمر خود را در سانفرانسیسکو صرف روزنامه نویسی کرد و داستانهایی بچاپ رسانید. در 1913م . به مأموریتی محرمانه به مکزیک رفت و ناپدید شد. (از د...
-
غزال
لغتنامه دهخدا
غزال .[ غ َزْ زا ] (اِخ ) فاسی اندلسی (متوفی به سال 1777م ). کنیه ٔ او ابوالعباس و متصدی مخزن محرمانه در «مغرب » بود. او را به سوی کارلوس پادشاه اسپانیا فرستادند تا اسرای مسلمانان را آزاد کند (1766م .) و با گروهی از اسپانیائیها که به مراکش می آمدند ا...
-
زاپولیا
لغتنامه دهخدا
زاپولیا. (اِخ ) نام سیجموند پسر پرنس اردل ایساک زاپولی است ، وی نیز [ مانند پدرش ] تحت حمایت سلطان سلیمان خان ثانی بوده و محرمانه عهدنامه علیه دولت عثمانی با اتریش منعقد کرد. (قاموس الاعلام ترکی ). در دائرة المعارف بستانی آمده است : ژان زاپولی از قائ...
-
مارمون
لغتنامه دهخدا
مارمون . [ م ُ ] (اِخ ) دوک راگوز ومارشال فرانسوی (1774-1852 م .) او حاکم ولایت «ایلیرین » بود و در پرتقال و لایپزیک جنگ کرد و در حوادث سال 1814 در شمار افراد ممتاز محسوب گردید. پس از آنکه متحدان ، پاریس را اشغال کردند بطور محرمانه با آنان در نحوه ٔ ...
-
محرم
لغتنامه دهخدا
محرم . [ م ُ رِ ] (ع ص ) در حرم درآینده . (از منتهی الارب ). کسی که احرام حج بسته است . (ناظم الاطباء). احرام بسته . آنکه احرام بسته است زیارت خانه ٔ خدا را. احرام گرفته . مقابل محل . (یادداشت مرحوم دهخدا). احرام گیرنده . (مقدمه ٔ لغت میرسید شریف جرج...
-
ایلچی
لغتنامه دهخدا
ایلچی . (ترکی ، اِ) پیام گزار. رسول . فرسته . فرستاده . سفیر. مندوب . پیامبر و رسول و قاصد و به فارسی پیک و پیامبر باشد چه ایل بمعنی پیام است و چی افاده ٔ معنی فاعلی کند یعنی پیامدارو پیغام گذار. (آنندراج ) (از فرهنگ وصاف ). فرستاده ٔ مخصوص ، مأموری...
-
کنرار
لغتنامه دهخدا
کنرار. [ ک ُ ] (اِخ ) والنتین . ادیب فرانسوی که در پاریس متولدشد و در همانجا درگذشت (1603 - 1675 م .). او در خانه ٔ خود اولین بار نخستین اعضای آکادمی فرانسه را گردهم آورد. و در سال 1635 م . آنگاه که این جمعیت به وسیله ٔ نامه هایی تشکیلات خود را اعلام...
-
زبان گنجشکی
لغتنامه دهخدا
زبان گنجشکی . [ زَ ن ِ گ ُ ج ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زبان ساختگی است مانند زبان زرگری و زبان مرغی و در برخی از شهرهای ایران هنگامی که میخواهند درباره ٔ مطلبی محرمانه گفتگو کنند بدان زبان تکلم میکنند. زبان گنجشکی به اندازه ٔ زبان زرگری شیوع ندارد ...
-
منافثت
لغتنامه دهخدا
منافثت . [ م ُف َ / ف ِ ث َ ] (از ع ، اِمص ) منافثة. هم راز بودن . با یکدیگر محرمانه سخن گفتن . گفتگوی خصوصی با هم داشتن : ... بر یک سریر مسرت استرواح مثافنت و منافثت یافتند. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 76). هر وقت که یاد کرد لذت منافثت و مثافنت می ر...