کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محدودۀ فرایندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
محدوده
لغتنامه دهخدا
محدوده . [ م َ دَ ] (ع ص ) محدودة. حد پیدا کرده . داری حد.
-
محدودة
لغتنامه دهخدا
محدودة.[ م َ دَ ] (ع ص ) مؤنث محدود. رجوع به محدود شود.
-
زاویه ٔ محدوده
لغتنامه دهخدا
زاویه ٔ محدوده . [ ی َ / ی ِ ی ِ م َ دَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زاویه ٔ قائمه رامحدوده نیز گویند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ج 1 ص 624). و رجوع به زاویه ٔ قائمه و زاویه ٔ معموده شود.