کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محجوبی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محجوبی
لغتنامه دهخدا
محجوبی . [ م َ] (حامص ) حالت و چگونگی محجوب . شرم . آزرم . حیا. خجالت و شرمساری و شرمگینی . (ناظم الاطباء) : ای دل محجوب بگذر از حجاب زانکه محجوبی حجاب جان بود.عطار.
-
جستوجو در متن
-
حرز
لغتنامه دهخدا
حرز. [ ح َ ] (ع مص ) اندازه کردن . خَرْص . تقدیر. تخمین . دید زدن . تخمین کردن . تقدیر کردن . (زوزنی ). تخمین کردن کشت و میوه را. حرازی کردن . || در بعض حواشی مثنوی مولانا جلال الدین بلخی در ترجمه ٔ کلمه ٔ حرز بیت ذیل ، حرز را حدس ترجمه کرده اند : گو...
-
محجوب
لغتنامه دهخدا
محجوب . [ م َ ] (ع ص ) بازداشته شده ٔ از بیرون آمدن . (ناظم الاطباء). پوشیده . مکسوف . مستور. در پرده کرده . درحجاب . مقابل آشکار و ظاهر : امیر... محجوب گشت از مردمان مگر از اطباء. (تاریخ بیهقی ص 517).نه عجب گر ز بنده محجوبی سازد از ابر آفتاب حجاب . ...
-
غلام سرور
لغتنامه دهخدا
غلام سرور. [ غ ُ س َرْ وَ ] (اِخ ) صاحب لاهوری . مفتی بن مفتی ، غلام محمدبن مفتی رحیم اﷲ قریش اسدی هاشمی . وی از دانشمندان هند در اواخر قرن سیزدهم هجری است و شاید اوائل قرن حاضر (چهاردهم ) را نیز درک کرده است ، به هرحال در سال 1283 هَ . ق . در قید حی...