کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محتملاً پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
احتمالاً
لغتنامه دهخدا
احتمالاً. [ اِ ت ِ لَن ْ ] (ع ق ) محتملاً. شاید.
-
غلامه راه
لغتنامه دهخدا
غلامه راه . [ غ ُ م َ ] (اِخ ) محتملاً ناحیه ای است در جنوب رستمدار. (ازترجمه ٔ مازندران و استرآباد تألیف رابینو ص 173).
-
ناش
لغتنامه دهخدا
ناش . (اِ) گریه . ناله . زاری . فریاد. (ناظم الاطباء). محتملا تحریف شده ٔ نالش است .
-
اسقوربوط
لغتنامه دهخدا
اسقوربوط. [ اِ ] (معرب ، اِ) اِسْقُربوط. مرضی ساری که محتملاً ناشی از تغذیه ٔ بد است . اسکربوت .
-
خترب
لغتنامه دهخدا
خترب . [ خ َ رَ ] (اِخ ) یاقوت بنقل از عمرانی آنرا نام موضعی می آورد. محتملاً همان ماده ٔ قبل است .
-
شانی
لغتنامه دهخدا
شانی . (اِ) نوعی کشتی دیرینه است که با بادبان و هم پارو حرکت میکرده است . (از دزی ج 1 ص 717). شانی . شینی محتملاً مصحف و یا تحریری از «شنی » باشد و آن نوعی از کشتی است . ج ، شوان . (از اقرب الموارد).
-
مرقعات
لغتنامه دهخدا
مرقعات . [ م ُ رَق ْ ق َ ] (ع اِ) ج ِ مرقعة. رجوع به مرقعة و مرقع شود. || ج ِ مرقعه ، محتملاً به معنی رقعه است در عبارت زیر : به کرات ملطفات نبشته و مرقعات فرستاده است . (سندبادنامه ص 195).
-
خج
لغتنامه دهخدا
خج . [ ؟ ] (اِ) محتملاً پیرامن خرگاه است : خرگاه به پیرامن وی خج ببرکت گویی بر شاهی است کمر بسته غلامی . نظام قاری (دیوان البسه ص 111).خرگاه را کمر خج برمیان بسته پیش کت بر روی اطلس مدول بداشتند. (از البسه ٔ نظام قاری ص 151).
-
تاته
لغتنامه دهخدا
تاته . (اِخ ) شهریست درخطه ٔ سند هندوستان ، در 80 هزارگزی جنوب حیدرآباد، وهمین مسافت با دریا فاصله دارد مؤلف قاموس الاعلام ترکی آرد این شهر دارای 15000 تن نفوس است و چند کارخانه ٔ منسوجات ابریشمی و نخی دارد در زمانهای پیش شهرمهمی بود و تجارت پر رونق...
-
سابوته
لغتنامه دهخدا
سابوته . [ ت َ / ت ِ ] (اِ) زن پیر باشد به زبان پارسیان . (جهانگیری ). زن پیر را گویند بزبان زند و استا. (برهان ). زن پیر بزبان مردم اصفهان . (رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ). در لغت فرس ص 504آمده : صابوته زن پیر بود بزبان آسیان ، قریع گوید:مرا که سال...
-
مسجد جامع بروجرد
لغتنامه دهخدا
مسجد جامع بروجرد. [ م َ ج ِ دِ م ِ ع ِ ب ُ ج ِ ] (اِخ ) مسجدی است قدیمی که به مرور ایام بر بناهای آن افزوده شده است . گنبد جنوبی آن از بناهای دوره ٔ سلجوقی و محتملاً در عهد برکیارق ، و شاید به امر وی ساخته شده است . در سردر غربی سنگ نوشته هایی از عهد...
-
مقرمة
لغتنامه دهخدا
مقرمة. [ م ِ رَ م َ ] (ع اِ) پرده ٔ رنگین از پشم که در وی نقش ونگار باشد یا پرده تنک . مِقرَم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به مقرمه شود. || جای نشست از فرش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). در لسان...
-
خجندی
لغتنامه دهخدا
خجندی . [ خ ُ ج َ ] (اِخ ) موسی بن عبداﷲ مؤدب ، مکنی به ابوعمران . مردی ادیب و فاضل بود و صاحب حکم و امثال مدون و مروی است . او از ابی النصر محمدبن حکم بزاز سمرقندی و جز وی حدیث کرد و محتملاً بسال 360 هَ . ق . در سمرقند فرمان یافت . (از انساب سمعانی...
-
خثعمی
لغتنامه دهخدا
خثعمی . [ خ َ ع َ ] (اِخ ) عباس بن سفیان الخثعمی . وی از دریاسالاران دوره ٔ عباسی است و بزمان خلافت منصور عباسی فرماندهی نیروی دریایی عرب را بعهده داشت . بسال 146 هَ . ق . با قبرسیان جنگید و اولین کسی بود که در عهد بنی عباس بجنگ با قبرس دست زد. وفاتش...
-
غر
لغتنامه دهخدا
غر. [ غ ُرر ](ع اِ) مرغی است آبی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (اِمص ) در مثنوی بیت ذیل آمده : دید شیشه در کف آن پیر پرگفت شیخا مر ترا هم هست غر. مولوی (مثنوی چ نیکلسن دفتر دوم ص 438).نیکلسون در تفسیر مثنوی نویسد (تفسیر دفتر دوم ص 357): «غر» ورم . ...