کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محبره دار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محبره دار
لغتنامه دهخدا
محبره دار. [ م َ ب َ رَ / رِ ] (نف مرکب ) دوات دار : و هیچ کاتب کلمه ای یا محبره داری از اینها نماند الا در بحر نعمت او غرق راحت بماند. (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 141).
-
واژههای مشابه
-
محبرة
لغتنامه دهخدا
محبرة. [ م َ / م ِ ب َ رَ / ب َرْ رَ ] (ع اِ) سیاهی دان . (منتهی الارب ). (آنندراج ). دوات و مرکب دان . حبردان . ج ، محابر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (زمخشری ).
-
محبرة
لغتنامه دهخدا
محبرة. [ م َ ب َ رَ ] (ع اِ) سبب شادی و فراخی عیش . (ناظم الاطباء). النساء محبرة؛ ای مظنة للحبور و السرور. (منتهی الارب ).
-
محبرة
لغتنامه دهخدا
محبرة. [ م ُ ح َب ْ ب َ رَ ] (اِخ ) (الَ ...) قصیده ای است نونیه . رجوع شود برای وصف آن بعنوان «الالفیةالمحبرة» در الذریعة (ج 2 ص 298). (یادداشتهای قزوینی ج 3 ص 285).
-
محبرة
لغتنامه دهخدا
محبرة. [ م ُ ح َب ْ ب َ رَ ] (ع ص ) مؤنث محبر. || شاة محبرة؛ گوسپندی که در چشمش نقطه های سیاه و سفید باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
دویت
لغتنامه دهخدا
دویت . [ دَ ] (از ع ، اِ) ممال دوات . سیاهی دان . آمه . (ناظم الاطباء). دوات . (لغت محلی شوشتر). دوات مرکب . (از برهان ). محبره . مرکب دان . ظرفی که ماده ٔ سیاه یا رنگین برای نوشتن در آن نهند. (یادداشت مؤلف ) : دویت و قلم خواست ناپاک زن به آرام بنشس...