کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محبة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محبة
لغتنامه دهخدا
محبة. [ م َ ح َب ْ ب َ ] (ع مص ) دوست داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). دوستی . (منتهی الارب ): القرض مقراض المحبة؛ وام دو کارد برنده ٔ دوستی است . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
محبة
لغتنامه دهخدا
محبة. [ م َ ح ِب ْ ب َ ] (ع اِمص ) حب . محبت . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
محبة
لغتنامه دهخدا
محبة. [ م ُ ح َب ْ ب َ ] (اِخ ) از نامهای مدینه ٔ منوره . (از منتهی الارب ).
-
محبة
لغتنامه دهخدا
محبة. [ م ُ ح ِب ْ ب َ ] (ع ص ) مؤنث محب . رجوع به محب شود.
-
واژههای همآوا
-
مهبط
لغتنامه دهخدا
مهبط. [ م َ ب ِ ] (اِخ ) یکی از نامهای مکه . (یادداشت مؤلف ).
-
مهبط
لغتنامه دهخدا
مهبط. [ م َ ب ِ ] (ع اِ) جای فرودآمدن .(غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). فرودآمدن گاه . (ناظم الاطباء). آنجا که فرودآیند. فرودگاه . (یادداشت مؤلف ). ج ، مهابط. (ناظم الاطباء) : چون از مهبط رحم به محط ظهور آمد. (سندبادنامه ص 331).چاه صفاهان م...
-
مهبط
لغتنامه دهخدا
مهبط. [ م ُ ب ِ ] (ع ص ) فرودآورنده . (آنندراج ).کسی و یا چیزی که به پایین می اندازد و به جلدی و شتاب فرودمی آورد. || کسی و یا چیزی که می کاهد و کم می کند از ارزش و قیمت چیزی . (ناظم الاطباء).
-
محبت
لغتنامه دهخدا
محبت .[ م َ ح َب ْ ب َ ] (از ع ، اِمص ) محبة. دوست داشتن . (جرجانی ). صاحب غیاث اللغات و به تبع او صاحب آنندراج آرد که کلمه بفتح میم صحیح است و آنچه به ضم مشهور است غلط است چه مصدر میمی از ثلاثی مجرد به ضم اول مستعمل نشده است . (از غیاث ) (از آنندراج...
-
جستوجو در متن
-
عشق حقیقی
لغتنامه دهخدا
عشق حقیقی . [ ع ِ ق ِ ح َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در اصطلاح فلاسفه و متصوفه ، محبة اﷲ و صفات و افعال اوست . (از فرهنگ علوم عقلی ). الفت رحمانی و الهام شوقی است و ذات حق که واجد تمام کمالات است و عاقل و معقول بالذات است عاشق و معشوق است . و بالجمله ...
-
بابصیل
لغتنامه دهخدا
بابصیل . (اِخ ) (شیخ ) (متوفی 1280 هَ . ق .). محمدبن سالم بن سعید بابصیل از شاگردان شیخ زینی دحلان ، او راست : اسعاد الرفیق و بغیة الصدیق بحل سلم التوفیق الی محبة اﷲ علی التحقیق ، در تصوف . و در حاشیه ٔ آن دو رساله از شیخ محمدسعید بابصیل بن محمد مذکو...
-
محب
لغتنامه دهخدا
محب . [ م ُ ح ِب ب ] (ع ص ) دوست . دوست دارنده . (غیاث ) (ناظم الاطباء). دوستدار. دوستار. ج ، محبین . (یادداشت مرحوم دهخدا). ولی . مقابل مبغض . (یادداشت مرحوم دهخدا) : بادا دل محبش همواره بانشاطبادا تن عدویش پیوسته ناتوان . فرخی .صد محب اندر محب پیوس...
-
ابوالدرداء
لغتنامه دهخدا
ابوالدرداء. [ اَ بُدْ دَ ] (اِخ ) عویمربن عامربن مالک بن زیدبن قیس ، یا عویمربن قیس بن زیدبن امیه ، یا عویمربن عبداﷲبن زیدبن قیس بن امیةبن عامربن عدی بن کعب بن الخزرج بن الحارث بن الخزرج من بلحارث بن الخزرج ، و بعضی گفته اند نام ابوالدرداء عامربن مال...
-
مدینة
لغتنامه دهخدا
مدینة. [ م َ ن َ ] (اِخ ) شهری است [ به عربستان ] خوش ومردم بسیار و روضه مقدس پیغمبر (ص ) با بسیار صحابه آنجاست و از نواحی وی سنگ فسان خیزد که به همه ٔ جهان ببرند. (حدود العالم ). از شهرهای مهم عربستان سعودی است . این شهر پس از مهاجرت پیغامبر اسلام ا...