کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محایا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محایا
لغتنامه دهخدا
محایا. [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مَحیا. (منتهی الارب ). رجوع به محیا شود.
-
واژههای همآوا
-
مهایع
لغتنامه دهخدا
مهایع. [ م َ ی ِ ] (ع اِ) مهائع. ج ِ مَهْیَع، به معنی راه روشن . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
محیا
لغتنامه دهخدا
محیا. [ م َح ْ ] (ع اِ) مَحیی ̍. مقابل ممات . حیات : سواء محیاهم و مماتهم ساء مایحکمون .(قرآن 21/45). مقابل مرگ . زندگی . (آنندراج ). محیای و مماتی ؛ یعنی زندگانی من و مرگ من . (ناظم الاطباء).در محیا و ممات ؛ در زندگی و مرگ . ج ، محایا. (منتهی الارب ...