کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محافظت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محافظت
لغتنامه دهخدا
محافظت . [ م ُ ف َ ظَ ] (ع مص ) مراقبت . نگاهبانی کردن . (آنندراج ). محافظة. نگاهبان چیزی بودن .حفظ کردن . || نگاهداشت . نگهداشت . نگاهداری چیزی را. نگاه داشتن . مواظبت . مداومت . مراعات . ذب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به محافظة شود.- محافظت...
-
واژههای همآوا
-
محافزة
لغتنامه دهخدا
محافزة. [ م ُ ف َ زَ ] (ع مص ) زانو به زانو نشستن کسی را و نزدیک شدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). حافزه ؛زانو بزانو نشست او را و نزدیک شد. (منتهی الارب ).
-
محافظة
لغتنامه دهخدا
محافظة. [ م ُ ف َ ظَ ] (ع مص ) پیوسته بودن بر کاری . حفاظ. || باز داشتن از چیزهای ناروا. (منتهی الارب ). حفاظ. (منتهی الارب ). || نگاهبانی کردن . (منتهی الارب ) (ترجمان علامه جرجانی ). رجوع به محافظت شود.
-
جستوجو در متن
-
نگاهبانی کردن
لغتنامه دهخدا
نگاهبانی کردن . [ ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) محافظت . (ترجمان القرآن ). محافظت کردن . حراست کردن . (ناظم الاطباء).
-
محافظه
لغتنامه دهخدا
محافظه . [ م ُ ف َ ظَ ] (ع مص ) محافظت . محافظة. رجوع به محافظت و محافظه شود.
-
دارش
لغتنامه دهخدا
دارش . [ رِ ] (اِمص ) نگاه داشتن و محافظت کردن . (برهان ).
-
کسور
لغتنامه دهخدا
کسور. [ ک ُ ] (از ع ، اِ) صرفه و سود. || نگاهداری چیزی و محافظت آن . (ناظم الاطباء).
-
قراولی
لغتنامه دهخدا
قراولی . [ ق َ وُ ] (حامص ) نگهبانی . محارست . محافظت . (ناظم الاطباء).
-
پهره
لغتنامه دهخدا
پهره . [ پ َ رَ / رِ ] (اِ) پاس و محافظت . (برهان ).
-
خار چیدن
لغتنامه دهخدا
خار چیدن . [ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از محافظت کردن . (آنندراج ). رجوع به خار شود.
-
وقایت
لغتنامه دهخدا
وقایت . [ وَ / وِ ی َ ] (ع مص ) وقایة. نگاه داشتن . پاییدن . محافظت کردن .حفظ کردن . || (اِمص ) نگاهداشت . محافظت و نگهبانی . حفاظت و نگهبانی و حراست . (ناظم الاطباء).- وقایت کردن ؛ حفظ کردن و نگهبانی نمودن و حراست کردن . (ناظم الاطباء). رجوع به وقا...
-
چتر بارانی
لغتنامه دهخدا
چتر بارانی . [ چ َ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چتر مخصوص محافظت از باران . چتری که برای محافظت از ریزش باران بکار برند، و بیشتر به رنگ سیاه است . چتر سیاه رنگی بزرگتر از چتر آفتابی .
-
گاوگل بانی
لغتنامه دهخدا
گاوگل بانی . [ گ َ ] (حامص مرکب ) محافظت و نگهبانی گاو کردن . چوپانی گله ٔ گاو کردن .