کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مجور
لغتنامه دهخدا
مجور. [ م ُ ج َوْ وَ ] (ع ص ) بنای سرنگون و منهدم شده و با زمین برابر شده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).- امثال :یوم بیوم الحفض المجور ؛ این مثل را در شماتت به کسی گویند که نکبتی به وی رسیده باشد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از منتهی الار...
-
مجور
لغتنامه دهخدا
مجور. [ م ُ ج َوْ وِ ] (ع ص ) بر زمین افکننده کسی را. و رجوع به تجویر شود. || نسبت دهنده به جور. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || کسی که بنایی را با زمین برابر می کند و کسی که منهدم می کند و می اندازد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموار...