کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجموعیابی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مجموع
لغتنامه دهخدا
مجموع . [ م َ ] (ع ص ) گرد آورده از هر جای . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جمع شده و گرد آمده و گرد آورده و فراهم آمده . (ناظم الاطباء) : اِن فی ذلک لاَّیة لمن خاف عذاب الاخرة ذلک یوم مجموع له الناس و ذلک یوم مشهود. (قرآن 103/11). لمجموعون الی میقات یوم...
-
مجموع دار
لغتنامه دهخدا
مجموع دار. [ م َ ](نف مرکب ) به اصطلاح مردم هند، حافظ دفتر و آن که ضبط می کند اسناد مالیات یک ولایتی را. (ناظم الاطباء).
-
مجموع دل
لغتنامه دهخدا
مجموع دل . [ م َ دِ ] (ص مرکب ) آسوده خاطر. فارغ البال : پراکنده دلم بی نور از آنم نیم مجموع دل رنجور از آنم . نظامی .و رجوع به مجموع شود.
-
خط مجموع
لغتنامه دهخدا
خط مجموع . [ خ َطْطِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خط رمز. خط تندنویس . خطی که از یک عده علامات ترکیب شده و برای نوشتن قول و گفتاری بکار رود. (یادداشت بخط مؤلف ). مقابل خط مبسوط، یعنی خط متعارف .
-
نکته یابی
لغتنامه دهخدا
نکته یابی . [ ن ُ ت َ / ت ِ] (حامص مرکب ) عمل نکته یاب . رجوع به نکته یاب شود.
-
دقیقه یابی
لغتنامه دهخدا
دقیقه یابی . [ دَقی ق َ / ق ِ ] (حامص مرکب ) عمل دقیقه یاب . نکته سنجی . باریک بینی . درک لطائف و نکت . و رجوع به دقیقه یاب شود.
-
راه یابی
لغتنامه دهخدا
راه یابی . (حامص مرکب ) عمل راهیاب . راه یافتن .
-
ژرف یابی
لغتنامه دهخدا
ژرف یابی . [ ژَ ] (حامص مرکب ) اندازه گیری عمق چیزی . || تعمق .
-
مزه یابی
لغتنامه دهخدا
مزه یابی . [ م َ زَ / زِ ] (حامص مرکب ) ادراک مزه ها، و آن قوه ای است در حیوان . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). عمل مزه یافتن .
-
بهره یابی
لغتنامه دهخدا
بهره یابی . [ ب َ رَ / رِ ] (حامص مرکب ) سود بردن . بهره مندی .کامیابی . || شرکت . (فرهنگ فارسی معین ).
-
خرده یابی
لغتنامه دهخدا
خرده یابی . [ خ ُ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) ریزه یابی . نکته گیری . || عیب جویی . || نقادی .
-
جستوجو در متن
-
سراسر
لغتنامه دهخدا
سراسر. [ س َ س َ ] (اِ مرکب ، ق مرکب ) (از: سر + ا واسطه + سر، مانند: دمادم ، کشاکش ، برابر) پهلوی «سَراسَر». (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). همه و تمام . (برهان ). کنایه از تمام و مجموع . (آنندراج ) : بزرگی سراسر بگفتار نیست دو صد گفته چون نیم کردار ن...
-
تجزیه
لغتنامه دهخدا
تجزیه . [ ت َ ی َ ] (ع مص ) پاره پاره کردن و تقسیم کردن چیزی را. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). جزء جزء کردن چیزی را. (ناظم الاطباء). جزء جزء و پاره پاره کردن .(فرهنگ نظام ). تجزئه ؛ بخش بخش کردن . حدیث : لاتعضیة فی المیراث الا فیما حَمل َ القسم ؛ ای لات...
-
دولاب
لغتنامه دهخدا
دولاب . (اِ مرکب ) چرخی که با آن جهت آبیاری کردن زراعت از چاه آب کشند. خربلة. چرخاب . (ناظم الاطباء). دلوآب .(شرفنامه ٔ منیری ). عجله . چرخ . بکره . چرخ آب کشی . چرخ چاه . (یادداشت مؤلف ). چرخ آب . (لغت محلی شوشتر). منجنین . منجنون . جنجون . منجور. ...