کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجموعۀ مانده ای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
وامانده
لغتنامه دهخدا
وامانده . [ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) گشاده . (ناظم الاطباء). بازمانده . مفتوح . گشوده . مانده : عین جاحمه ؛ چشم وامانده . (منتهی الارب ). || خسته . مانده . درنگی کرده . (ناظم الاطباء). بستوه آمده . (آنندراج ). که از بسیاری رفتن یا گرانی بار به پیش رفتن...
-
سنکا
لغتنامه دهخدا
سنکا. [ س ِ ن ِ ] (اِخ ) مارکوس (لوسیوس ) انائوس . عالم معانی و بیان بود و در حدود سال 39 م . درگذشت . از او مجموعه ای در باب تمرینات خطابه بجا مانده است . (فرهنگ فارسی معین ).
-
تشنه دل
لغتنامه دهخدا
تشنه دل . [ ت ِ ن َ / ن ِ دِ ] (ص مرکب ) بمعنی تشنه جگر است که کنایه از اشتیاق باشد. (برهان ). تشنه جگر. (مجموعه ٔ مترادفات ) (ناظم الاطباء) : خاقانیا نه تشنه دلانند زیر خاک کاریز دیده بی نم خونین چه مانده ای . خاقانی .به شیران مده نوشداروی معنی ز تش...
-
واتیکان
لغتنامه دهخدا
واتیکان . (اِخ ) کاخ پاپها در رم و مشتمل است بر مجموعه ای از قصرها و کلیساهای کوچک که از ادوار مختلف بر جای مانده وهر یک دارای خصوصیت و طرح خاصی است . در آنجا راهروهای نقاشی شده ، مجسمه ها و آثار باستانی وجود دارد. کتابخانه ٔ آن دارای 67000 نسخه ٔ خط...
-
بسته رحم
لغتنامه دهخدا
بسته رحم . [ ب َت َ / ت ِ رَ ح ِ ] (ص مرکب ) زنی را گویند که هرگز نزاید و او را به عربی عقیمه خوانند. (برهان ). یعنی عورتی عقیمه . آنکه از زادن باز مانده بود. (شرفنامه ٔ منیری ). عقیم . (رشیدی ). کنایه از عقیم و نازاد. (آنندراج ) (مجموعه مترادفات ص 2...
-
افراییم
لغتنامه دهخدا
افراییم . [ ](اِخ ) ابن الزفان بن حسن بن اسحاق مکنی به ابوکثیر. یکی از مشاهیر اطبای عرب و از تلامیذ طبیب مشهور علی بن رضوان بوده . وی در زمان افضل بن امیرالجیوش در مصر بطبابت اشتغال داشت . او طبیبی بسیار حاذق بود و عشقی بخصوص بجمع و استنساخ کتب داشت ...
-
اقبال
لغتنامه دهخدا
اقبال . [ اِ ] (اِخ ) عباس اقبال آشتیانی . محقق و مورخ ایرانی . (ولادت 1314 هَ . ق . و وفات 1334 هَ . ش .). وی در آغاز جوانی شاگرد درودگر بود و سپس به تحصیل پرداخت و دوره ٔ دارالفنون را بپایان رسانید و به معاونت کتابخانه ٔ معارف انتخاب گردید. آنگاه د...
-
فرخ مرت
لغتنامه دهخدا
فرخ مرت . [ ف َرْ رُ م َ ] (اِخ ) مؤلف «ماتیکان هزار داتستان ». این کتاب گزارش هزار فتوای قضایی است و از جمله کتب غیردینی است که از زبان پهلوی ساسانی باقی مانده است . (از سبک شناسی بهار ج 1 ص 50 و 54). از این کتاب یک نسخه ٔ منحصربه فرد موجود است که ...
-
مشعبد
لغتنامه دهخدا
مشعبد. [ م ُ ش َ ب ِ ](ع ص ) مولد از اختلاط فارسی با تازی ، شعبده باز. ج ، مشعبدان . (ناظم الاطباء). مشعبذ. تردست . نیرنگ باز. شعبده باز. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : نداند مشعبد ورا بند چون نداند مهندس ورا درد چند. منجیک .و مشعبدانی که با فرعون ...
-
گوشه
لغتنامه دهخدا
گوشه . [ ش َ / ش ِ ] (اِ) کنار. (ناظم الاطباء). کران . کرانه .طرف . جانب . مقابل میان و وسط. جیزة. خُصم . سِقط. شَفا. عَروض . کُلتة. نُبذة. (منتهی الارب ) : یکی باغ پیش اندر آمد فراخ برآورده از گوشه ٔ باغ کاخ . فردوسی .چون کشتی پر آتش و گرداندر آب نی...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالملک بن علی بن احمد ابن عبدالمصدبن بکر المؤذن نیشابوری . مکنی به ابوصالح . او حافظ، امین ، ثقه ، مفسر و محدث و در طریقه و جمع و افاده ٔ خویش یگانه بود. مولد او در 388 هَ . ق . و وفات به نهم رمضان 470 هَ . ق . است . اب...
-
پروانه
لغتنامه دهخدا
پروانه . [ پ َرْ ن َ / ن ِ ] (اِ) حیوانی گوشت خوار شبیه به یوز که در شمال افریقا زید.و گویند که پیشاپیش شیر رود و آواز کند تا جانوران آواز او شنیده خود را بر کنار کشند و شیر را با او الفتی عظیم است و پس مانده ٔ صید شیر خورد. فرانق . فرانک . فرانه . س...
-
باباطاهر
لغتنامه دهخدا
باباطاهر. [ هَِ ] (اِخ ) باباطاهر عریان همدانی بوده و مسلک درویشی و فروتنی او که شیوه ٔ عارفان است سبب شد تا وی گوشه گیر گشته و گمنام زیسته و تفصیلی از زندگانی خود باقی نگذارد فقط در بعض کتب صوفیه ذکری از مقام معنوی و مسلک ریاضت و درویشی و صفت تقوی و...
-
چخوف
لغتنامه دهخدا
چخوف . [ چ ِ خُف ْ] (اِخ ) آنتون پاولویچ (1860 - 1904م .). از نویسندگان نامدار و مشهور کشور روسیه است که بخصوص در نوشتن داستانهای کوتاه (نوول ) سبکی مبتکرانه داشته و آثاری جاویدان و درخور تحسین بجای گذاشته است . رمان ها و نمایشنامه هایی هم که از این ...
-
طاق بستان
لغتنامه دهخدا
طاق بستان . [ ق ِ ب ُ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه سنندج و کرمانشاهان بین گاوبنده و کرمانشاهان ، در 143000 گزی سنندج و 7500 گزی کرمانشاهان . در این محل قریب به سی چهل خانوار سکونت دارند، طاقها و حجاریهای زمان ساسانیان در کنار آبادی سر راه کردستان واقع ...