کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجمعه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مجمعه
لغتنامه دهخدا
مجمعه . [ م َ م َ ع َ / ع ِ ] (از ع ، اِ) طبق پهن و گرد مسین که در آن ظروف غذاخوری گذارند. (ناظم الاطباء). طبق مسین بزرگ که ظروف غذا در آن نهند و حمل کنند.سینی بزرگ . مجموعه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
واژههای مشابه
-
مجمعة
لغتنامه دهخدا
مجمعة. [ م َ م َ ع َ ] (اِخ ) موضعی است به بلاد هذیل و منه یوم المجمعة. (منتهی الارب ). جایگاهی است در وادی نخله . (از معجم البلدان ).
-
مجمعة
لغتنامه دهخدا
مجمعة. [ م َ م َ ع َ ] (ع اِ) زمین بی آب و گیاه . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). بیابان بی آب و گیاه . (ناظم الاطباء). || ریگ توده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || محل ملاقات . (ناظم الاطباء). مجلس اجتماع . (اقرب الموار...
-
مجمعة
لغتنامه دهخدا
مجمعة. [ م َ م َ ع َ / م ُ م ِ ع َ ] (ع ص ) فلاة مجمعة؛ بیابان که در وی مردم گرد آیند و پریشان نشوند از خوف گم شدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
مجمعة
لغتنامه دهخدا
مجمعة. [ م ُ م َ ع َ ] (ع ص ) خطبه ٔ بی خلل . (منتهی الارب ) (آنندراج ). خطبه ای که در وی خلل نباشد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
مجمعه پوش
لغتنامه دهخدا
مجمعه پوش . [ م َ م َ ع َ / ع ِ ] (اِ مرکب ) جامه ای که بر روی مجمعه می کشیدند تا محتویات ظروف آن از گرد و غبار و غیره مصون ماند. پوشش روی مجمعه . مجموعه پوش . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مجمعه شود.
-
جستوجو در متن
-
مجموعه پوش
لغتنامه دهخدا
مجموعه پوش . [ م َ ع َ / ع ِ ] (اِ مرکب ) مجمعه پوش . جامه ای که بر سر مجموعه ٔ ظروف طعام می گستردند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مجموعه و مجمعه پوش شود.
-
مجموعه
لغتنامه دهخدا
مجموعه . [ م َ ع َ ] (ع ص ) جمع شده و گرد آمده و گردآورده و فراهم آمده . (ناظم الاطباء).- مجموعه ٔ کلام ؛ حاصل کلام . مختصر کلام . (ناظم الاطباء).- مجموعه ٔ گل ؛ انبوهی از گل . گلستان . باغچه ٔ گل : چون صبا مجموعه ٔ گل را به آب لطف شست کج دلم خوان ...
-
پوش
لغتنامه دهخدا
پوش . (اِ) جامه . لباس : تا چند کنی پوش ز پوشی کسان از جامه ٔ عاریت نشاید برخورد. نظام قاری (دیوان البسه ص 123).در دو بیت ذیل از فردوسی و اسدی پوش نیز بمعنی جامه و پوشش و لباس آمده است : ز پیشی و بیشی ندارند هوش خورش نان کشکین و پشمینه پوش . فردوسی ....