کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجلد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مجلد
لغتنامه دهخدا
مجلد. [ م ِ ل َ ] (ع اِ) پوست پاره ای که زن نواحه بر روی زند بدان . ج ، مَجالید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). پوست پاره ای که زن نوحه کننده بر روی خود زند. (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد). || تازیانه . (از ذیل اقرب الموارد).
-
مجلد
لغتنامه دهخدا
مجلد. [ م ُ ج َل ْ ل َ ] (ع ص ) مقداری است از بار معلوم الکیل و الوزن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مقداری از بار که وزن و کیل آن معلوم باشد. (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد). || عظم مجلد؛ استخوان که بجز پوست چیز دیگر بر وی نمانده . (منتهی الارب )...
-
مجلد
لغتنامه دهخدا
مجلد. [ م ُ ج َل ْ ل ِ ] (ع ص ) صحاف . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آن که کتابها را جلد می کند. (از ذیل اقرب الموارد). جلدگر. جلدساز. پوست گر. آن که کراسه راپوست کند. آن که کتاب را پشت کند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || پوست باز کننده ...
-
جستوجو در متن
-
مجلدة
لغتنامه دهخدا
مجلدة. [ م ُ ج َل ْ ل َ دَ ] (ع ص ) تأنیث مجلد. ج ، مجلدات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مجلد و مجلدات شود.
-
ابن ابی الحریش
لغتنامه دهخدا
ابن ابی الحریش . [ اِ ن ُ اَ بِل ْ ؟ ] (اِخ ) مجلِّد معروف در خزانةالحکمه ٔ مأمون . (ابن الندیم ).
-
تاشکوابروک
لغتنامه دهخدا
تاشکوابروک . [ ] (اِخ ) رجوع به «تاشکربروک » و حبیب السیر چ تهران جزء سوم از مجلد ثالث ص 273 شود.
-
ژیژاووس
لغتنامه دهخدا
ژیژاووس . (اِخ ) نام خاورشناس عربی دان ایتالیائی . مؤلف چهار مجلد لغت عربی و لاتین است و آن را در میلان به طبع رسانیده است .
-
ابوسهل
لغتنامه دهخدا
ابوسهل . [ اَ س َ ] (اِخ ) نیشابوری . در نزهةالارواح شهرزوری نام این طبیب آمده است و گویدشروحی بر مسائل حنین بن اسحاق دارد در چندین مجلد.
-
ابویوسف
لغتنامه دهخدا
ابویوسف . [ اَ بو س ُ ] (اِخ ) قزوینی . او راست : تفسیری بزرگ بر قرآن کریم و گویند بیش از سیصد مجلّد.
-
غره
لغتنامه دهخدا
غره . [ غ ُرْ رَ ] (اِخ ) در حبیب السیر غره از بلادشام و از اعمال قدس به شمار آمده : و مولدش (شافعی ) به روایت اصح غره بود از بلاد شام . (حبیب السیر چ 1 تهران جزو سیم از مجلد ثانی ص 93). خبر به دارالسلطنه ٔ هرات رسید که مولانا حسام الدین مبارکشاه به ...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) کسروی (سید...). از فضلای معاصر مقتول بروز دوشنبه ٔ بیستم اسفند 1324 هَ . ش . او راست : لهجه ٔ آذری . شهریاران گمنام در سه مجلد. نام شهرها و دیه های ایران در 2 جلد. تاریخ 18 ساله ٔ آذربایجان در 6 جزء. تاریخ مشروطیت در 3 مجلد. ت...
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عیسی الاصفهانی ثم التبریزی مشهور به افندی . در حدود سال 1130 هَ . ق . به تبریز درگذشت . عالم امامی است . از تألیفات اوست : ریاض العلماء در چند مجلد که دو مجلد آن به خط مؤلف در کتابخانه ٔ دانشکده ادبیات تهران موجود...
-
عبدالرحمان
لغتنامه دهخدا
عبدالرحمان .[ ع َ دُرْ رَ ] (اِخ ) ابن محمدبن ادریس بن المنذر التمیمی الحنظلی الرازی . حافظ حدیث و از بزرگان آنان بود منزل و مأوای وی در درب حنظله به ری بود. از تألیفات او است : الجرح و التعدیل در 6 مجلد. التفسیر در چند مجلد. الرد علی الجهمیة. علل ...
-
مجالید
لغتنامه دهخدا
مجالید. [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مِجلَد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد) (آنندراج ). رجوع به مِجلَد شود. || (ص ) شتران بسیار شیر و چرب شیر. (منتهی الارب ). شتری که آن را بچه و نتاج نباشد و گویند شتران بسیارشیر. (از ذیل اقرب الموارد).