کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجذور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مجذور
لغتنامه دهخدا
مجذور. [ م َ ] (ع ص ) حاصل ضرب جذر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). حاصل ضرب عددی در خودش . (از اقرب الموارد). در اصطلاح حساب ، مضروبی که به ضرب حاصل آید ، مثلاً دو را در دو ضرب کردند چهار حاصل شد این چهار را مجذور میگویند و مال هم می گویند. (غیاث ) (...
-
واژههای همآوا
-
مجزور
لغتنامه دهخدا
مجزور. [ م َ ] (ع ص ) شتر یا گوسپند کشته شده . مجزورة. (ناظم الاطباء). شتر کشته شده . (از منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
واسطه ٔ هندسی
لغتنامه دهخدا
واسطه ٔ هندسی . [ س ِ طَ / طِ ی ِ هَِ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح ریاضی ) اگر مجذور عددی برابر با حاصل ضرب دو عدد دیگر باشد، آن را واسطه ٔ هندسی بین دو عدد مزبور گویند، مثلاً در تساوی =h2، ab «h» را واسطه ٔ هندسی بین «a» و «b» گویند.
-
ضلع
لغتنامه دهخدا
ضلع. [ ض ِ ] (ع اِ) ضِلَع. دنده . استخوان پهلو. (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ) (مهذب الاسماء) (دهار). دندانه ٔ پهلو. (بحر الجواهر). قَبِرقة. ج ، اضلاع ، اضلع، ضلوع .- اضلاع خلف ، اضلاع زور ؛ پنج دنده است از هر سوی و جمعاً ده و سر این دنده ها متصل به ...
-
مکعب
لغتنامه دهخدا
مکعب . [ م ُ ک َع ْ ع َ ] (ع ص ، اِ) چهارگوشه کرده شده . (غیاث ) (از منتهی الارب ). و رجوع به تکعیب شود. || هر جسمی که شش سطح مربع وی را احاطه کرده باشد. (ناظم الاطباء). جسمی که دارای شش سطح باشد. (از تعریفات جرجانی ). شکلی است مجسم همچون کعبتین نرد ...
-
جذر منطق
لغتنامه دهخدا
جذرمنطق . [ ج َ رِ م ُ طِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )آن است که چون عدد سالم را در نفس خودش ضرب کنند عددی دیگر سالم پدید آید چنانچه عدد سه که چون سه را در سه ضرب کنند نه حاصل میشود و همچنین عدد چهار که چون چهار را در چهار ضرب کنند شانزده حاصل میشود پس د...
-
جذر
لغتنامه دهخدا
جذر. [ ج َ ] (ع اِ) بن یا بن زبان . || نره . || مقابل مد. || بن گردن . || ج ، جُذور. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || اصل هر چیزی . (کشاف اصطلاحات الفنون ) (ذیل اقرب الموارد) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). و منه الحدیث : «ان الامانة نزلت فی جذر قلوب الر...
-
استخراج
لغتنامه دهخدا
استخراج . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بیرون آوردن . (منتهی الارب ). بیرون کردن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). استفصاص . درآوردن . || طلب بیرون کردن .بیرون کردن خواستن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). طلب خروج کردن . || بیرون آوردن علم . (تاج ...
-
وات
لغتنامه دهخدا
وات . (اِ) (اصطلاح فیزیکی ) واحدی که برای سنجش نیروی الکتریسیته در علوم به کار میرود. این واحد به نام «وات » دانشمند ومخترع معروف انگلیسی نامیده شده است و متناسب است با مقدار مقاومت هادی جریان الکتریسیته ضرب در مجذور (توان دوم ) شدت جریانی که از مولد...
-
کپلر
لغتنامه دهخدا
کپلر. [ ک ِ ل ِ ] (اِخ ) (1571 - 1630 م .) ریاضی دان و منجم مشهور ایتالیایی . وی در شانزدهم ماه مه 1571 در ویل (ووتمبرگ ) بدنیا آمد پدرش میخانه ٔ محقری داشت . و خود وی تا 1584م . به نگاهداری حیوانات مشغول بود در این سال به سبب بیماری ، ناچار از این ک...
-
جذر اصم
لغتنامه دهخدا
جذر اصم . [ ج َ رِ اَص َم م ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) و آن آن است که او راجذر صحیح نباشد، مانند عدد ده که جذر آن تقریباً سه و سبع باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). جذر اصم آن است که هرگز حقیقت او بزبان در نیاید چون جذر ده ، که هرگز عددی نتوان یافتن ک...
-
چهارضلعی
لغتنامه دهخدا
چهارضلعی . [ چ َ / چ ِ ض ِ ] (ص نسبی ) دارای چهار بر. که چهار پهلو داشته باشد. که دارای چهار ضلع باشد. هر سطح محدود به چهار خط مستقیم متقاطع.- چهارضلعی کامل ؛ سطحی است که از محل تلاقی چهار خط و امتداد آنها حاصل شود. مانند شکل ABCDEF. شش نقطه ٔتقاطع ...
-
کعب
لغتنامه دهخدا
کعب . [ ک َ ] (ع اِ) بند استخوان . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (ازاقرب الموارد). ج ، اکعب ، کعوب ، کعاب . || گره نیزه و نی و کلک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). عقده . (از ابن بیطار). ج ، کعوب ، اکعب ،کعاب : الا انه اع...