کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مجاد
لغتنامه دهخدا
مجاد. [ م ِ ] (ع مص ) به بزرگی نبرد کردن با کسی . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). نبرد کردن با کسی در بزرگی و بزرگواری و فخریه نمودن . (از ناظم الاطباء): ماجده مماجدة و مجاداً؛ با وی در مجد و بزرگی معارضه کرد و بر او فائق آمد. (از اقرب الموارد).
-
مجاد
لغتنامه دهخدا
مجاد. [ م ُ ] (ع ص ) نیکوکار شده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ).
-
مجاد
لغتنامه دهخدا
مجاد. [ م ُ جادد ] (ع ص ) کسی که اتفاق کند با دیگری . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || کسی که درست تحقیق کند. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ) (از منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
مجعد
لغتنامه دهخدا
مجعد. [ م ُ ج َع ْ ع َ ] (ع ص ) موی مرغول . (غیاث ) (آنندراج ). موی مرغول کرده شده . (از منتهی الارب ). موی مرغول و چنگله . (ناظم الاطباء). بشک . (زمخشری ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). موی پیچ پیچ . موی پیچیده .مُقَصَّب . مقابل سَبط. (یادداشت ایضاً) :...
-
مجعد
لغتنامه دهخدا
مجعد. [ م ُ ج َع ْ ع ِ ] (ع ص ) مرغول کننده موی را. (آنندراج ). آن که مرغول می کندموی را. (ناظم الاطباء). آن که موی را پیچیده کند.
-
جستوجو در متن
-
مماجدة
لغتنامه دهخدا
مماجدة. [ م ُ ج َ دَ ] (ع مص ) به بزرگی نبرد کردن با کسی . (آنندراج ). باکسی فخر کردن به مجد. (تاج المصادر بیهقی ). تماجد. (منتهی الارب ). با هم نازیدن و فخر کردن به بزرگی . معارضه کردن در مجد و بزرگی . مجاد. (از اقرب الموارد).