کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مثیرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مثیرة
لغتنامه دهخدا
مثیرة. [ م ُ رَ ] (ع ص ) گاو شدیار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). گاو شدیار و گاو کارکن . (ناظم الاطباء). گاوی که زمین را شیار کند. (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
مسیرة
لغتنامه دهخدا
مسیرة. [ م َ رَ ](ع اِ) تأنیث مسیر. مدت سیر: بینهما مسیرة یوم ؛ أی مسافة سیر یوم ؛ یعنی میان آن دو به اندازه ٔ سیر کردن روزی است . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). راه : مسیرة یوم و لیلة؛ رفتن یک شباروزه . (دهار). در حدیث است : نصرت بالرعب مسیر...
-
مسیرة
لغتنامه دهخدا
مسیرة. [ م َرَ ] (ع مص ) سیر. مسیر. سیرورة. تسیار. رفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به مسیر و سیر شود.
-
مسیرة
لغتنامه دهخدا
مسیرة. [ م ُ س َی ْ ی َ رَ ] (ع ص ) تأنیث مسیر. عقاب مسیرة؛ عقاب مخطط. (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
شدیار
لغتنامه دهخدا
شدیار. [ ش ُ ] (اِ) به معنی شدکار است که شخم کردن و شکافتن زمین باشد بجهت زراعت کردن و با ذال نقطه دار هم آمده است به معنی زمینی که آن را گاو رانده باشند تا تخم بیفشانند. (برهان ). شدکار. شیار و شخم زمین . زمین گاوکرده که تخم کارند در او. (اوبهی ). ش...