کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مثابت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مثابت
لغتنامه دهخدا
مثابت . [ م َب َ ] (ع اِ) این لفظ برای تشبیه آید بمعنی مانند و این لفظ در حقیقت اسم ظرف است مشتق از ثوب و ثوبان که به معنی بازگشت باشد مثل منزله از نزول است پس تجرید کرده به معنی مطلق جای باشد. (غیاث ) (آنندراج ).- بمثابت ِ ؛ بمانندِ. همانندِ. بمنزله...
-
واژههای همآوا
-
مثابة
لغتنامه دهخدا
مثابة. [ م َ ب َ ] (ع اِ) جای بازگشتن . (ترجمان القرآن ). جای بازگشتن مردم بعد از آنکه رفته باشند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جای گردآمدن مردم پس از پراکنده شدن . (از اقرب الموارد). || منزل . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج )...
-
مسابة
لغتنامه دهخدا
مسابة. [ م ُ ساب ب َ ] (ع مص ) همدیگر را دشنام دادن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). دشنام دادن . (المصادر زوزنی ).با کسی دشنام دادن . (تاج المصادر بیهقی ). با هم دشنام دادن و ناسزا گفتن . سِباب . و رجوع به سباب شود.
-
مصابة
لغتنامه دهخدا
مصابة. [ م ُ ب َ ] (ع اِ) مصیبت .(منتهی الارب ). || آفت . سختی . شدت نازلة. مصاب . مصوبة. (اقرب الموارد). عاهت . (منتهی الارب ).
-
مصابة
لغتنامه دهخدا
مصابة. [ م ُ ب َ ] (ع مص ) دردمند و مصیبت زده کردن . (منتهی الارب ). || رسیدن . (تاج المصادر بیهقی ). مصاب .
-
جستوجو در متن
-
گاوخانی
لغتنامه دهخدا
گاوخانی . (اِخ ) در بلوک موسوم به روی دشت اصفهان زمینی است که فواضل آبهای زنده رود در آن زمین جمع شده به چاهی فرومیرود که آن را گاوخانی گویند و اینکه بعضی گاوخوانی نویسند خطا است چه معنی لغت را ندانسته و خانی بمعنی چاه و گاو بمعنی بزرگ است و این مرکب...
-
راوندی
لغتنامه دهخدا
راوندی . [ وَ ] (اِخ ) زین الدین مجدالاسلام محمودبن محمدبن علی ، خال نجم الدین ابوبکر محمد راوندی مؤلف راحةالصدور و برادر تاج الدین ابوالفضل احمدبن محمد راوندی . او از هنرمندان و ادبا و استادان خط بوده و بپارسی و تازی شعر میسروده است . نجم الدین در ...
-
منزلت
لغتنامه دهخدا
منزلت . [ م َ زِ ل َ ] (ع اِ) منزلة. مرتبت و مقام و رتبه و حرمت و احترام . (ناظم الاطباء). پایگاه . جایگاه . مکانت . مرتبت . قدر. ارج . شأن . اعتبار. خطر. جاه . حرمت . بزرگی . (یادداشت مرحوم دهخدا) : ایا به مرتبت و قدر و جاه افریدون ایا به منزلت و ن...
-
نقیب
لغتنامه دهخدا
نقیب . [ ن َ ] (ع ص ، اِ) مهتر قوم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سالار. (دهار) (مهذب الاسماء). سالار، یعنی مهتر چند کس . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 101). پیشوا و رئیس و کسی که معرفت به احوال مردم داشته باشد. (ناظم الاطباء). سرپرست گروه . ...
-
عیب
لغتنامه دهخدا
عیب . [ ع َ ] (ع اِ) آهو، مقابل فرهنگ . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). نقیصه . (اقرب الموارد). بدی . نقص . نقصان . (فرهنگ فارسی معین ) : چو بر شاه عیبست بد خواستن بباید به خوبی دل آراستن . فردوسی .نباشد مراعیب کز قلبگاه برانم شوم ...