کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متیم
لغتنامه دهخدا
متیم . [ م ُ ت َی ْ ی َ ] (ع ص )رام و منقاد. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مشتاق و دردمند. (غیاث ) (آنندراج ). مقلوب از عشق . (ناظم الاطباء).
-
متیم
لغتنامه دهخدا
متیم . [ م ُ ت َی ْ ی ِ ] (ع ص ) بنده ٔ خود کننده بواسطه ٔ عشق و محبت . و رام و منقاد کننده . (ناظم الاطباء). زنی که بنده ٔخود کند کسی را و رام و منقاد گرداند. (آنندراج ).
-
واژههای مشابه
-
متیم الهاشمیه
لغتنامه دهخدا
متیم الهاشمیه . [ م ُ ت َی ْ ی َ مُل ْ ش ِ می ی َ ] (اِخ ) دختر عبداﷲبن اسماعیل مواکبی ، شاعر معروف و ادیب . وی آوازی خوش داشت و در مصر به دنیا آمد و در آنجا نشو و نما یافت و ادب آموخت . به خدمت مأمون عباسی درآمد و مأمون بیشتر وی رانزد خود میخواند....
-
جستوجو در متن
-
سعاد
لغتنامه دهخدا
سعاد. [ س ُ ] (اِخ ) زن محبوبه که در عرب بوده است . (غیاث ) (آنندراج ). نام معشوقه ای در عرب : پیام دوست شنیدن سعادت است و سلامت من المبلغ عنی الی سعاد سلامی . حافظ.بانت سعاد فقلبی الیوم متبول متیم اثرها لم یفد مکبول .کعب بن زهیر (از عقدالفرید ج 6 ص ...
-
ادب
لغتنامه دهخدا
ادب . [ اَ دَب ب ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از دب ّ و دبیب . نرم رونده تر.- امثال : ادب ّ من ضَیْوَن ؛ الضیون السنّور الذکر و کان القیاس ان یقال ضین و هذا من التصحیح الشاذ و تصغیره ضیین و بعضهم یقول ضییون . قال الشاعر: ادب ّ باللیل الی جاره .من ضیون د...
-
اجل
لغتنامه دهخدا
اجل . [ ] (اِخ ) علی بن منصور. یاقوت در معجم الادبا آرد: علی بن منصوربن عبیداﷲ الخطیبی المعروف بالأجل اللغوی مکنی به ابوعلی . اصل وی از اصفهان و مولد و منشاء او بغداد است . او عالم فاضل لغوی و فقیه و کاتب و به نظامیه مقیم بود و نزد ابن العصار و ابوا...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن زهیر ابوخیثمةبن حرب بن شداد نسائی الاصل مکنی به ابوبکر. او از ابونعیم فضل بن دکین و یحیی بن معین و احمدبن حنبل سماع دارد و علم نسب از مصعب بن عبداﷲ الزبیری فرا گرفت و تاریخ و ایام ناس را از ابوالحسن مدائنی دریافت و ادب از ...
-
کعب
لغتنامه دهخدا
کعب . [ ک َ ] (اِخ ) ابن زهیربن ابی سلمی مزنی از شاعران بلندمرتبه ٔ عرب و از قصیده سرایان معروف مخضرمین است . او در خاندانی شاعرپرور پا به جهان گذارد. در خردی شعر شنید و بصباوت شعر نقل کرد و چون به بزرگی رسید شعر گفت . در تربیت ذوق شعری کعب پدرش زهیر...
-
رام
لغتنامه دهخدا
رام . (ص ) مقابل توسن . (از آنندراج ) (انجمن آراء) (رشیدی ) (سروری ). مقابل بدلگام . مقابل چموش . مقابل سرکش و بدرام . ذلول . ذلولی . ضارع . ضرع . ضرعة. ضروع . (منتهی الارب ). نرم : من با تو رام باشم همواره تو چون ستاغ کره جهی از من . خفاف .بمنزلت ست...