کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متوحش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متوحش
لغتنامه دهخدا
متوحش . [ م ُ ت َ وَح ْ ح ِ ] (ع ص ) خانه و جای ویران و بی اهل . (آنندراج ). ویران و خراب و متروک و بی اهل . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به توحش شود. || ترسیده . (ناظم الاطباء). وحشت زده و مرعوب . بد دل شده : لشکر ایشان از استماع این سخن...
-
واژههای مشابه
-
متوحش گونه
لغتنامه دهخدا
متوحش گونه . [ م ُت َ وَح ْ ح ِ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ، ق ) نگران . ترسان : بازگشتن بغاتکین متوحش گونه از بلخ و پس از آن بازآمدن ما از غزو. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 536).
-
جستوجو در متن
-
متوحشة
لغتنامه دهخدا
متوحشة. [ م ُ ت َ وَح ْح ِ ش َ ] (ع ص ) مؤنث متوحش . و رجوع به متوحش شود.
-
ابد
لغتنامه دهخدا
ابد. [ اَ ب ِ ] (ع ص ) رمنده . وحشی . متوحش . تور.
-
ترس دادن
لغتنامه دهخدا
ترس دادن . [ ت َ دَ ] (مص مرکب ) بیم دادن . متوحش ساختن . ترساندن . ترسانیدن . رجوع به ترس و دیگر ترکیبات آن شود.
-
تور شدن
لغتنامه دهخدا
تور شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) متوحش شدن و پریدن کبوتر یا مرغی دیگر. (از یادداشتهای مرحوم دهخدا). رجوع به تور شود.
-
ارزاف
لغتنامه دهخدا
ارزاف . [ اِ ] (ع مص ) شتابانیده شدن در هزیمت و مانند آن . بشتافتن از بیم . شتافتن در رفتن . || متوحش گردیدن . || بانگ کردن شتر. || مضطر کردن کسی را به : ارزفه الیه . || پیش درآمدن کسی را به : ارزف الیه . || ارزاف ناقه ؛ پویه دوانیدن آن : ارزفت الناق...
-
پریشان بودن
لغتنامه دهخدا
پریشان بودن . [ پ َ دَ ] (مص مرکب ) متفرق بودن . پراکنده بودن . || درهم بودن . ژولیده بودن . آشفته بودن . || اضطراب داشتن . متوحش بودن . خیالات واهی داشتن . سرگردان بودن . || غمناک بودن . دلتنگ بودن . || فقیر و تهی دست بودن . بدحال بودن . || افشانده ...
-
سوانح
لغتنامه دهخدا
سوانح . [ س َ ن ِ ] (ع اِ) عبارت است از احوالات و رویدادها. مگر اکثر استعمال این لفظ در رویدادهای متوحش و ناپسندیده باشد. ج ِ سانحه . (از غیاث اللغات ). اتفاقات . حوادث . اتفاقات ناگهانی و هر حادثه که ناگهانی روی دهد. رویدادهای متوحش و ناپسندیده . (ن...
-
دوگزه
لغتنامه دهخدا
دوگزه . [ دُ گ َ زَ / زِ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) دو چوبند به درازی یک ذرع که در میان آنها دامی مشبک بندند و کبوتر بیگانه را از آن گیرند. (لغت محلی شوشتر).- دو گزه خوردن ؛ کنایه از متوحش شدن و رم خوردن باشد به سببی . (لغت محلی شوشتر).
-
ترسنده شدن
لغتنامه دهخدا
ترسنده شدن . [ ت َ س َ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بیمناک شدن . وحشت زده شدن . خائف شدن : ترسنده از آن شدم که ناگاه ز جان بی وصل لبت کنیم قالب خالی . سعدی .- ترسنده دل شدن ؛ متوحش شدن : لشکر شاه از آن زنگیان ترسنده دل شدند و همچنان جنگ میکردند. (اسک...
-
در در تن
لغتنامه دهخدا
در در تن . [ دِ رِ دِ رِ ت َ ] (اِ) کلمه ای است که خنیاگران و نغمه سرایان در کار عمل خوانند، و آن نوعی از خواندن است که با طبول و ضرب باشد. و گویند اصل آن «درا در تن » است یعنی در تن درآ و داخل شو، و قصه ٔ آنرا چنین گویندکه بعد از آنکه جسد آدم صفی را...
-
استفانوس
لغتنامه دهخدا
استفانوس . [ اِ ت ِ ] (اِخ ) یکی از خدمه ٔ اسکندر که خوش آواز و مضحک و کریه المنظر بود. روزی آتنوفان خادم دیگر اسکندر به اسکندر گفت : بدن این حیوان (استفانوس ) را به نفت بیالائیم ، اگر مشتعل شد و نتوانستیم آنرا خاموش کنیم ، معلوم خواهد شد که اثرات نف...