کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متوافق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متوافق
لغتنامه دهخدا
متوافق . [ م ُ ت َ ف ِ ] (ع ص ) با هم یکی شونده و هم پشتی کننده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || موافق و متحد. (ناظم الاطباء). || به اصطلاح حساب دو عدد متوافق هر دو عددی که دارای یک وفق باشند یعنی عددی که هر دو را عاد کند مانند عدد 6 و ...
-
جستوجو در متن
-
موافقة
لغتنامه دهخدا
موافقة. [ م ُ ف َ ق َ ] (ع مص ) سازواری کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) سازوار کردن با کسی . ضد مخالفت و خلاف . (ناظم الاطباء). با کسی موافقت کردن .(تاج المصادر زوزنی ) (ترجمان القرآن جرجانی ص 96). وفاق . (منتهی الارب ) (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر...
-
تجنیس مزیل
لغتنامه دهخدا
تجنیس مزیل . [ ت َ س ِ م ُ زَی ْ ی َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) دوم [ از نوع ششم ، تجنیس بالتخلیه ] مزیل ، که آن در حرف اول متغایر و در بواقی متوافق باشد، چنانکه اشارت و بشارت و دام و رام . عرب ناصح گوید:صوفی که قول او همه رمز است و محض خیرچون گویدت م...
-
یک روی
لغتنامه دهخدا
یک روی . [ ی َ / ی ِ ] (ص مرکب ) یک رو. دارای یک روی . (ناظم الاطباء). مقابل دوروی . یک رویه : باغی است بدین زینت آراسته از گل یک سو گل دوروی و دگرسو گل یک روی . فرخی . || مخلص . (مهذب الاسماء). بی آمیزش . خالص . ساده . صادق . (ناظم الاطباء). متوافق ...
-
وفق
لغتنامه دهخدا
وفق . [ وَ ] (ع مص ) موافق یافتن کار خود را. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). سازوار آمدن . (تاج المصادر بیهقی ). موافق و سازوار یافتن کار خود را. (ناظم الاطباء). || صواب و موافق مراد شدن . (اقرب الموارد). || (اِمص ) سازواری . (منتهی الار...
-
متباین
لغتنامه دهخدا
متباین . [ م ُ ت َ ی ِ ] (ع ص ) متبائن . جدا شونده از یکدیگر. (آنندراج ). از هم جدا شونده . (غیاث ). مأخوذ از تازی متمایز و جدای از یکدیگر و دور از هم . (ناظم الاطباء). || مخالف . (فرهنگ فارسی معین ) : دیگر طرایق مختلف و متباین که اکابر فضلا و بلغا ...
-
مقترن
لغتنامه دهخدا
مقترن . [ م ُ ت َ رِ ] (ع ص ) یارشونده به دیگری . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). یار و رفیق شده . دوست و رفیق . (از ناظم الاطباء). پیوندیافته به دیگری . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (از اقرب الموارد). قرین .بهم پیوسته : فلولا اءَلقی علیه اءَسورة من ذهب...
-
گالاپاگس
لغتنامه دهخدا
گالاپاگس . [ گ ُ ] (اِخ ) نام دسته ای ازجزائر است در بحر محیط معتدل ، در زیر خط استوا و در1000 گزی از ساحل جمهوری آکوآ واقع در امریکای جنوبی دیده میشوند و تابع همین جمهوری میباشند و در بین 91 درجه و 40 دقیقه با 94 درجه و 20 دقیقه ٔ طول غربی واقع شده ...
-
ایجاب
لغتنامه دهخدا
ایجاب . (ع مص ) فرض کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || لازم گردانیدن . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). یقال اوجب لک البیع. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد). لازم کردن . (غیاث اللغات ). || طپانیدن دل کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). یق...
-
الا
لغتنامه دهخدا
الا. [ اَ ] (صوت ) کلمه ٔ خطاب است یعنی ای و به عربی یا گویند. (برهان ). در فارسی ... کلمه ٔ خطاب است بمعنی ای . (غیاث از برهان ). و صاحب نهج الادب آرد: و بعضی گویند: «الا» از هلا، که بمعنی مذکور (تنبیه ) است در فارسی مستفاد میشود که این نیز فارسی بو...
-
تجنیس تام
لغتنامه دهخدا
تجنیس تام . [ ت َ س ِ تام م ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آنست که دو کلمه ٔ متفق اللفظ مختلف المعنی بکار دارد، چنانکه خاقانی گفته است :مفخر خاقانی است مدح تو تا در جهان صبح برد آب ماه میوه برد ماه آب .و دیگری گفته است :ایا غزال سرای و غزل سرای بدیعبگیر چ...
-
مقابله
لغتنامه دهخدا
مقابله . [ م ُ ب َ / ب ِ ل َ / ل ِ ] (از ع ، اِمص ) رویارویی و مواجهه . (ناظم الاطباء). مقابلة : ملک حسین را... با امیر مسعود مقابله روی نمود. (حبیب السیر خیام ج 3 ص 380). || روباروی . محاذات . حِذاء. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : گر از مقابله تیر...
-
هارپ
لغتنامه دهخدا
هارپ . (فرانسوی ، اِ) نام ساز سه گوشه ای که تارهای آن در طول نامساویند و با دو دست نواخته میشود. هارپ را مصریان قدیم و عبرانیان و اقوام دیگر به حالت بسیار ناقص و ابتدائی میشناختند و به کار میبردند. بنابر افسانه ها داود پیغامبر به همراهی این ساز آواز ...
-
آهنگ
لغتنامه دهخدا
آهنگ . [ هََ ] (اِ) قصد. عزم . عزیمت . عمد. (ادیب نطنزی ). تعمد. نیت . بسیج . تأمیم . استواء. اندیشه .توجه به . برفتن بسوی . حرد. نحو. اراده : خسرو غازی آهنگ بخارا داردزده از غزنین تا جیحون تاژ و خرگاه . بهرامی .بد گشت چرخ با من بیچاره وآهنگ جنگ دار...