کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متن رمز رمزنگاشت 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
متن الفرس
لغتنامه دهخدا
متن الفرس . [ م َ نُل ْ ف َ رَ ] (اِخ ) رجوع به فرس اعظم شود.
-
جستوجو در متن
-
وهف
لغتنامه دهخدا
وهف . [ وَ ] (علامت اختصاری ) رمز است «و هذا خلف » را.
-
قده
لغتنامه دهخدا
قده . [ ق ُدْ دَ ] رمز است از «قدس سره ».
-
جج
لغتنامه دهخدا
جج . [ ج َ ] (علامت اختصاری ) در این لغت نامه رمز است جمعالجمع را.
-
فیقا
لغتنامه دهخدا
فیقا. [ ف َ ی ُ ] (علامت اختصاری ) رمز است از فیقال . (یادداشت مؤلف ).
-
المش
لغتنامه دهخدا
المش. [ اَ م َ ] (علامت اختصاری ) رمز است از المشهور. علامت اختصاری المشهور.
-
مص
لغتنامه دهخدا
مص . [ م َ ] (علامت اختصاری ) در این لغت نامه مخفف و رمز است مصدر را. رمز است کلمه وماده ای (مدخلی ) را که در این لغت نامه به صورت مصدر مورد بحث و معنی قرار می گیرد. (از یادداشت مؤلف ).
-
رمز
لغتنامه دهخدا
رمز. [ رَ / رُ / رَ م َ ] (ع اِ) اشاره یا ایماء. ج ، رموز. (از اقرب الموارد). اشارت به دست یا به چشم یا به ابرو یا به لب . (دهار). به لب یا چشم یا به ابرو یا به دهن یا به دست یا به زبان اشاره کردن . (منتهی الارب ). اشاره یا کنایه است که در جمیع کتب م...
-
بلغ
لغتنامه دهخدا
بلغ. [ ب َ ل َ غ َ ] (ع فعل ) رمز است بلغت المقابله را. صیغه ٔ ماضی است ، و آن علامتی است که در مقابله ٔ کتاب بر کناره ٔ ورق نویسند تا معلوم شود که مقابله ٔ صحت کتاب تا آنجا رسیده . (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ). بَلَغَة. و رجوع به بلغة شود.
-
خج
لغتنامه دهخدا
خج . [ خ َ ] (اِخ ) در رجال ابن داودو کتب رجال دیگر رمز است از کتاب رجال محمدبن حسن بن علی شهیر بشیخ طوسی . برای تفصیل رموز مستعمل در کتب رجال رجوع به فهرست کتابخانه ٔ مرکزی ج 2 ص 576 شود.
-
فتاح
لغتنامه دهخدا
فتاح . [ ف َت ْ تا ] (ع ص ) گشاینده . (مهذب الاسماء). مبالغه ٔ فاتح . (از اقرب الموارد) : هر دو فتاح و رمز را مفتاح هر دو سردار و علم را بندار. خاقانی .|| (اِ) حاکم . (از تفسیر ابوالفتوح ) (اقرب الموارد). داور. (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). || نوعی ...
-
ع
لغتنامه دهخدا
ع . (حرف ) حرف بیست ویکم است از حروف الفبای فارسی و حرف هیجدهم از الفبای «ابتثی » عربی پس از ظ و پیش از غ ، و حرف شانزدهم از الفبای ابجدی پس از س و پیش از ف ، و نام آن عین است و به حساب جُمّل نماینده ٔ عدد هفتاد بود. (فرهنگ نظام ) (آنندراج ). و از حر...
-
جمادی
لغتنامه دهخدا
جمادی . [ ج ُ دا ] (ع اِ)نام دو ماه است (از ماههای قمری ) جمادی الاولی و جمادی الاخره ، ماه پنجم و ششم از ماههای قمری . (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و رمز آن در کتابت ج 1 و ج 2 میباشد. ج ، جُمادَیات . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).- جمادی خمسه ...
-
پیسی
لغتنامه دهخدا
پیسی . [ ] (ص نسبی ) منسوب به پیس . || (حامص ) پیس بودن . || (اِ) بیماریی که بر اثر آن لکه های سپید در بدن پدید آید و آن را خلنگ و ابلق و خالدار کند. برص . بهق . وضح . (منتهی الارب ) : ریشش رداء ثعلب ریزیده جای جای چون یوز گشته از ره پیسی ، نه از شکا...