کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متناسق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متناسق
لغتنامه دهخدا
متناسق . [ م ُ ت َ س ِ ] (ع ص ) با یکدیگر منتظم و آراسته شونده . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آراسته و ترتیب داده شده و نزدیک به پیوسته و متصل . (ناظم الاطباء). و رجوع به تناسق شود.
-
جستوجو در متن
-
سعدالهمام
لغتنامه دهخدا
سعدالهمام . [ س َ دُل ْ هَِ ] (اِخ ) یکی از سعود ده گانه و آن دو کوکب است متناسق . و فاصله ٔ آن دو ذراعی است و در صورت فرس اعظم است . (یادداشت مؤلف ). رجوع به منتهی الارب و سعدالنجوم شود.
-
سعدالبارع
لغتنامه دهخدا
سعدالبارع . [ س َ دِل ْ رِ ] (اِخ ) یکی از سعود ده گانه است . و آن دو کوکب است متناسق و فاصله ٔ میان آندو ذراعی و در صورت فرس اعظم است . (یادداشت مؤلف ). رجوع به سعد و سعودالنجوم و منتهی الارب شود.
-
متناسقه
لغتنامه دهخدا
متناسقه . [ م ُ ت َ س ِ ق َ ] (ع ص ) مؤنث متناسق : از سیاق اوراق سابقه و فروع ابواب متناسقه .(حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 2). رجوع به تناسق شود.