کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متملس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متملس
لغتنامه دهخدا
متملس . [ م ُ ت َ م َل ْ ل ِ ](ع ص ) تابان و نرم . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). تابان و درخشان و صیقلی . (ناظم الاطباء). || نرم گردیده . || بازگشته از کاری . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به تملس شود. || ...
-
واژههای همآوا
-
متملص
لغتنامه دهخدا
متملص . [ م ُ ت َ م َل ْ ل ِ ] (ع ص ) آن که برهد و رسته . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). رسته و رهایی یافته و آزاد شده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تملص شود.