کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متمضمض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متمضمض
لغتنامه دهخدا
متمضمض . [ م ُ ت َ م َ م ِ ] (ع ص ) آن که آب در دهان جنباند. (آنندراج ) (از منتهی الارب ). کسی که آب و مانند آن در دهان می جنباند. (ازاقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به تمضمض شود.
-
واژههای همآوا
-
متمزمز
لغتنامه دهخدا
متمزمز. [ م ُ ت َ م َ م ِ ] (ع ص ) پراکنده شده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || جنبنده ٔ آماده شده برای برخاستن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).