کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متقدمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متقدمی
لغتنامه دهخدا
متقدمی . [ م ُ ت َ ق َدْ دِ ] (حامص ) پیشی . تقدم . مقابل متأخری (تأخر) : پیدا کردن حال متقدمی و متأخری که پیشی و سپسی بود. (دانشنامه ٔ علائی ، از فرهنگ فارسی معین ).
-
جستوجو در متن
-
مخانیقون
لغتنامه دهخدا
مخانیقون . [ م ِ ] (معرب ،ص ، اِ) بیرونی این کلمه را در الجماهر معادل مهندسین و اصحاب حیل آورده و جمع آن را مخانیقونات ضبط کرده است که بی تردید معرب از «مخانه » یونانی (مکانیک فرانسوی ) است که به جای مکانیسین فرانسوی یعنی کسی که به امور مکانیک اشتغال...
-
حجرالبلور
لغتنامه دهخدا
حجرالبلور. [ ح َ ج َ رُل ْ ب َل ْ لو ] (ع اِ مرکب ) بلور . بیرونی در کتاب الجماهیر گوید: حجرالبلور هو المها منصوب المیم و مکسورها. قالوا اصله من الماء لصفائه و مشابهة زلاله و اصل الماء موه لقولهم فی جمع الجمع الذی هو میاه أمواه و منه موهت الشی ٔ اذا...